سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

شزوعی دوباره..

[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 10:16 عصر ] [ شهیده ] نظر

دلتنگ

نمیدانم کجایی ...

نمیدانم مرا پذیرفتی یا نه ...

و یا حتی نمیدانم از دستم دلخوری یا راضی ...

ولی میخواهم بدانی که چقدر دلم هوای با تو بودن را کرده..

چقدر دلم دعاهای عهدی را میخواهد که قلبم را جلا میدهد 

چقدر دلم ارامش با تو بودن را میخوامیخواهد ...

مهربانم دستم را بگیر تا جوانی ام را از دست ندادم ...

دلم خیلی تنگ توست...



[ جمعه 98/3/10 ] [ 2:57 صبح ] [ شهیده ] نظر

شب قدر آخر...

دلت را شکاندم ولی جز خوبی از طرف تو هیچ ندیدم 

گریه هایت را دیدم و دم نزدم و به گناه هایم ادامه دادم ...

مولای مهربانم، باز آمدم، باز میخواهم مال خودت بشوم ...

ولی بی کمک شما نمیتوانم در این مسیر قدم بگذار ...

تا از جانت معشوق نباشد کششی 

تلاش عاشق بی چاره به جایی نرسد ....

 

این شب مبارک 

این شب قدر که دیگه مقدرات یه سالتون رقم میخوره 

بعداز احیا که اومدید برید غسل توبه کنید 

بذارید جسمتون پاک بشه ، بذارید باز اون انرژی و بگیره ...

شب قدر و سبک نشمرید، اگه از دستش دادید یه سالتون پر از گناه میشه 

از خدا فاصله میگیرید ...

طبق تجربه میگماااا :) 

خلاصه تنهایی که رفتید احیا و با اشکاتون که براش دلبری کردید 

مارو هم دعا کنید ...

راستی یادتون نره شاید این آخرین شب قدرمون باشه ...

التماس دعا 

12:22

7/3/98



[ سه شنبه 98/3/7 ] [ 12:26 عصر ] [ شهیده ] نظر

بهونه ...

[ دوشنبه 98/3/6 ] [ 5:34 عصر ] [ شهیده ] نظر

..

[ دوشنبه 98/2/30 ] [ 9:55 صبح ] [ شهیده ] نظر

و صبحی دیگر...

به راستی من از زندگی چه میخواهم جز اینکه تو راضی باشی مولایم?

من چه میخواهم جز اینکه جوانی ام را وقف تو کنم،...

من چه میخواهم جز اینکه نفس نفس زدن هایم خالص برای تو باشد?

چه میخواهم جز خنده و لبخند رضایت شما?

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد 

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد 

 

صبح هام و شروع هر روزم جوری قشنگن که خودم میمونم با این همه آرامش چیکار کنم?

وقتی صدای دعای عهد فرهمند پخش بشه و وایسی رو به قبله به امام زمانت سلام بدی بگی آقاجان امروزم مال شماس نذار قلبم با گناه سیاه بشه..

اگه آرامش خواستید دعای عهد صبح هاتون رو فراموش نکنید

 

#بریم مدرسه

#دوستت دارم صاحب الزمانم

 

یه متن تووووپ تو راهه



[ پنج شنبه 98/1/29 ] [ 6:48 صبح ] [ شهیده ] نظر

صبحی دوباره ...

صبح باشه 

متوسل به امام رئوفت باشی، ازش تشکر کنی...

یاد اون شبای مهر ماه تو تولدت که طلبید و تورو خرید...

یاد اون جای دنج که پاتوقمه...

صبح باشه سکوت باشه ماه شعبان باشه و یه دل بی قرار که هر لحظه بیشتر وابستت میشه...

صبح باشه حالت از همیشه بهتر باشه، ...

مگه میشه عاشقت بود و حالم خوب نباشه?

اگه حالم بد بود یعنی خیلی ازت دور بودم...

خوشحالی یعنی چی..

یعنی امروز بخوای بری خونه شهید ولایتی،...

تو شیرینی زندگی منی..

ممنونم این روزا خیلی خیلی به وقتم برکت دادی

فقط کمک کن هرچی دارم تلاش میکنم تو مسیر خودت باشه

کمک کن این راه لحظه به لحظه منو بیشتر بهت نزدیک کنه..

 

 

دست کشیدم ز همه

تا که تو باشی همه ام...

با تو بودن، ...

ز همه دست کشیدن داره...

 

 

امروزمو مطلقا برای خودت قرار بده، نفس نفسمو...

ممنونم که هوامو داری...

 

 

عاقا چرا وقت نمیشه قالب و عوض کنمجالب بود



[ چهارشنبه 98/1/28 ] [ 7:1 صبح ] [ شهیده ] نظر

مال خودش شو...!

إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ


خدایا!

گویی من با همه هستی‌ام

در برابرت ایستاده‌ام

 

#مناجات_شعبانیه 
- با حسین (علیه السلام)آمده ام ...
#پا_در_میانی_کن ...

 

اگه این شبا رو از دست بدید خیلی ضرر کردید...

با تمام وجود با قطره قطره اشکتون خودشو از خودش بخواین....

بخواین مال خودش بشید...

تا مال خودش نشی، خودت هیچ قیمتی نداری...

 

وجود و قلب آدم زمانی به آرامش میرسن که بدونن دارن برای کی میزنن:)

 

 

+خوندن کتاب واسه مسابقه

خدایی چرت تر از این کتاب تو زندگیم نخوندم، مارو چی فرض کردن؟



[ چهارشنبه 98/1/21 ] [ 12:32 صبح ] [ شهیده ] نظر

مناجات نماز ظهری ...

الان تا میتونی بگو

الهی و انا عبدک و ابن عبدک...

قائم بین یدیک، الان ایستادم در پیشگاه تو ولی سرم پایینه...

متوصل بکرمک الیک...

من بنده ی خودتم، 

الان بگو...

یه روی میخوابونتت رو به قبله، تو نماز میت امام جماعت میگه...

اللهم عبدک و اللَّهُمَّ إِنَّ هَذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ ...

یادت نره اون وقت تو خیلی تنهایی، تویی و یه عمری که باید وقف خدا میکردی و نکردی...

جوونی که باید خرج خدا میکردی و نکردی...

 

.

‌.

.

إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّهِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نعت لکرمک...
در درگاهت از آنچه که با آن با تو روبرو بوده ‏ام از کمى حیایم از مراقبتت نسبت به من بیزارى میجویم‏ و از تو درخواست گذشت میکنم..

 

+ من همون بنده ی بی حیاییم که جوونیم تو گناه فرسوده شده...

همان بنده ای که جز اشک سرمایه ای ندارد

همان که در پیشگاهت ایستاده و سرش پایین است...

جز آنکه دوستت دارد دارایی ندارد....

 

میبینی ام؟ آنقدر اشک میریزم تا قبولم کنی...



[ سه شنبه 98/1/20 ] [ 12:39 عصر ] [ شهیده ] نظر

مبارک ترین شب :)

وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
و در حال درماندگى و زارىدر برابرت ایستادم...

 
- حال من است

حال بنده ای که

دگرتاب ایستادن هم ندارد ...


- ارحمنی برحمتک...


فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ ...

به سوی تو گریختم ...

به سوی تو...

به سوی تو...

به سوی تو...

گریختم ....

 

#مناجات_شعبانیه 
کجا را دارمجز درِ خانه ی تو؟!
- میشه نگام کنی؟!

 

 

پ ن:

همیشه مناجات شعبانیه دلمو بیشتر از هر دعای دیگه برده ، شده ساعت ها بشینم با کلمه کلمه اش لذت ببرم و اشک بریزم،...

همیشه تو ماه شعبان خودمو تو ماه مبارک تصور کردم...

و همیشه به این معتقد بودم کسی که بتونه توی ماه شعبان خودشو پاک کنه نفسش رو نگه داره مهمون خصوصی خدا میشه...

و مخصوصا مداومت توی غسل توبه کردن...

و چندین ساله با مسجد رفتن وجودمو آماده میکنم برای یه مهمونی خاص که عمیقاً ازش لذت ببرم...

 

رفقا ماه شعبان و دست کم نگیرید،

ماه رجب که گذشت و رفت، هنوز دیر نشده از امشب که شب خیلی مبارکیه با خودتون قرار بدارید تا قبل از ماه مبارک انجام بدید

مثلا هرشب مناجات شعبانیه خوندن و گوش کردن حتی به قدر 15 دقیقه قبل از خواب...

مثلاً خوندن نماز قضا، مثلا حضور قلب توی نماز...

مثلا هر روز قرآن خوندن برای جلا دادن دل که از سیاهی و آلودگی پاک بشه...

 

از ماه شعبانتون، از امشبتون خیلی استفاده کنید

 

جوان بود !پیش امام‌ جواد آمد !درد و دل کرد: حال دلم خوب نیست...از مردم خسته شده ام...از همه عاصی شده‌ام !بریده‌ام، به ته‌خط رسیده‌ام !امام فرمود: به سمت #حسین فرار کن !

 

امشب از گناهامون به سمت امام حسین فرار کنیم، ازشون عیدی کربلا بگیریم، 

لطفی که تو به من کردی پدر و مادرم نکرد

ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین....

 

 

 

درد دل:

یادته اولین بار که وارد حرمت شدم با صدای بلند ازت چی خواستم؟

الان هم بلند دارم اینو بهت میگم

اگه به اونی که با صدای بلند ازت خواستم نرسیدم بازم تنبیهم کن...

 

 

 

تو بهترین اتفاق زندگیم بودی

هیچ اتفاقی اتفاقی نیست....

بوقت مبارک ترین شب 1:22 شب

20/1/98

 

 

#امشب شما برامون واسطه شو مهربونم...



[ سه شنبه 98/1/20 ] [ 12:24 صبح ] [ شهیده ] نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>