سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

چندش

+سلام علیکم

_سلام

+خب بفرمایین داخل اونجا هم کلیپس هست

_باشه،ممنونم

+خب این خوبه ، اینم خوبه

_این و میبرم

+میشه بگین پدر بیان داخل؟ اگه میشه وقتشون رو چند لحظه‌ بگیرم؟

«چون این جمله برای من معنی بدی داره و هرکی تا حالا پرسیده برای امر خیر بوده گفتم:»

_الان عجله داریم

+خب پس این کارتم و لطفاً میشه بگیرید

« ضایع بود برای چی میخواد کارت بده و جوری نگاش کردم  که چند لحظه ساکت شد وادامه داد :»

+بدید به مادرتون ، پدرتون بالاخره نیاز دارن

_باشه، مچکرم، خدا نگهدار

+ببخشید

_بفرمایین؟

+میخواستم بگم یکی از اقوام کارواش داره برای ماشینهای خارجی آخه خودمون هم ماشین خارجی داریم( میخواست بگه منم آره) خیلی خوب می‌شوره و اینکه با یه پارچه هایی تمیز می‌کنه که هیچ خشی نمیفته و...

خلاصه چند دقیقه ای یه ریز حرف زد بدون اینکه چشمش رو از چشمم بگیره

و من همش به زیر میز و بقیه وسایل حواسم پرت بود

خلاصه خدارو شکر حرفاش به آخر رسید:

+ ببخشید خیلی حرف زدم هرچند می‌دونم که اینهمه چیزایی که گفتم رو حفظ نکردید، ولی بدرد ماشین شما هم میخوره

_بله، مچکرم

+اگه میخواهید به پدر خودم بگم

_نه بهشون میگم خودم، خداحافظ

+چشم

 

بدبخت انقد هول شد که گفت چشم

خلاصه با اخمی بدجور نشستم تو ماشین و طبق معمول کلی غر زدم و اینکه حالم از پسرا بهم میخوره

همشون ته تهش یکین

 

و دستمو سوزوندم که دیگه هیچوقت از اونجا چیزی نخرم 

 

( ولی خدایی خیلی اشتباه گرفته بود)

 

گفتگوی حدود یه ساعت پیش

15/5/97

 

 



[ دوشنبه 97/5/15 ] [ 1:5 صبح ] [ شهیده ] نظر

مهربونی

 امام صادق علیه السلام فرمود: 

 

مؤمنان را درنیکى و مهرورزى به یکدیگر و دوستى و ملاطفت به همدیگر، همانند یک پیکر مى بینى که وقتى عضوى به درد آید و شکایت کند،اعضاى دیگر با بى خوابى و تب با او هم صدا شوند و یکدیگر را فراخوانند 

 

خیلی خوبه آدم اگه می‌تونه کسی رو آروم کنه

طرف خدا بکشه

بهش امید واری و اعتماد به نفس بده

#خیلی خوبه که سنگ صبور کسی باشی

نامهربونی در حق بنده های خدا دل رو میمیرونه و دل ادم رو گرفته میکنه

ممنون دوست جونی های گلی

+بوقت آروم کردن دو بزرگوار

 

+امام رضا حوالشون کردم به خودت

تنهاشون نذار



[ شنبه 97/5/13 ] [ 9:35 عصر ] [ شهیده ] نظر

شیرین ترین لحظه

از شیرین ترین لحظه ها میشه لحظه هایی رو گفت که

شب جمعه باشه و داری غذا درست میکنی و پای گاز ایستادی و

دعای کمیل رو آنلاین با حاج میثم بخونی و آروم اشک بریزی و

از عشقش بسوزی و بسوزی...



[ شنبه 97/5/13 ] [ 4:0 عصر ] [ شهیده ] نظر

رفته جوانی ام...

سوی تو آمده...

با اشک و التماس، 

این عبد روسیاه...

این عبد ناسپاس...

یا واسع العطا..

تنها امید من، مولای مهربان...

حال مرا ببین، درد مرا بخوان...

یا سامع الدعا...

.

.

‌.

با آه و اشتباه رفته جوانی ام...

دست مرا بگیر من بی تو فانی ام...

یا دائم البقا

دیدی بدم ولی، دادی مرا پناه

شرمنده ی تو ام، از این همه گناه

یا غافر الخطا...

مولای بی کسان

ای بهترین ولی

مارا جدا مکن از مرتضی علی...

 

 

+ مناجاتی حاج میثم تسکین دهنده ی قلب سیاه....



[ شنبه 97/5/13 ] [ 3:58 عصر ] [ شهیده ] نظر

لطف کریمان...

دوباره مثل پارسال

پشت در مونده بودم، خسته و درمونده...

خیلی ناآروم بودم..

درست مثل امسال که هیچ چیز جز حرم رفتن و اون مناجاتا و حرفای قشنگی که بین من و شما رد و بدل میشه پناهم نیست...

خیلی وقته منتظر این لحظم، تا باز با شما از نو شروع کنم...

یاد پارسال، یاد اون شبایی که اومدم و زار زدم به درگاهت که ازت صبر بر امتحان خدا رو بخوام

یاد اون شبایی که تنهایی می‌نشستم جلوی گنبد دلبرت و به خودم میلرزیدم و با اون دل شکسته ووتنها، ا روم آروم اشک می‌ریختم وزندگیمو دستت سپردم و کم کم آروم تر میشدم...

 

یاد اون وقتی که پیچوندم و رفتم سر اون قرار همیشگیمون و اون قول و قرارا ووتا آ رومم نکردی نذاشتم کسی بفهمه کجام...

 

یاد اون روزایی که میخواستم غذای حرمت رو بخورم تا دلم و جونم شفا بگیرن و تو خواستمو از توی چشمام خوندی و قسمتم کردی...

 

امروز استاد میگفتن که اولین چیزی که باید به بچه توی 5 سالگی یاد بدی سجده اس

باید مقدمه اش باشه تا بعداً نماز رو خوب بفهمه و بجا بیاره...

 

یاد خودم افتادم،یاد 9 سالگیم، وقتی که هیچی از تو نمیدونستم، وقتی که هنوز شیرینی عشقت رو نچشیده بودم و با اون لباسا و چادر سفیدم وارد خونه ی خدا شدم

 

حاج آقا گفت بدون اینکه به کعبه نگاه کنید سجده کنید و این ذکری رو که میگم بگید بعد وقتی گفتم سرتونو بالا بیارین...

هیچوقت یادم نمیره وقتی که سرمو بالا آوردم و دیدمش چی خواستم، با اینکه نمی‌دونستم چی از خدا بخوام ولی عاقبت بخیریمو خواستم...

و دعاهامو با دستم روی خونه ات نوشتم..

 

خدا خیر بده حاج آقا رو، جوراب پوشیدن از بچگیمو مدیونشم 

 

از بچگی با خوندن روضه و مداحیای امام حسینم مانوس بودم

جوری که دوستام توی مسیر اردو همه باهم مداحی می‌خواندیم( بخاطر تکرارهای من)

 

 

خلاصه آقاجون از بچگی هیچ کدومتون نذاشتین هیچوقت تنها بشم

هرچی فکر میکنم میبینم زمانی نبوده که اومده باشم و پناهم نداده باشین

 

و همیشه اینجور بودنم مدیون شماهام ، اگه شما نبودین من خیلی قبل تر ها نابود میشدم در اثر گناه و ....

 

خلاصه امام غریبم از اون وقتایی هست که می‌خوام خودمو گم کنم توی حرمت

می‌خوام بیام و برنگردم،

می‌خوام بیام انقدر بشینم که قلب مردمو زنده کنی..

نمیخوام با این قلب سیاه جوونیمو بگذرونم..

 

قول میدم هیچوقت این لطفت رو فراموش نکنم،این لطف که با این حالم با این قلب سیاهم ، با این کمر خمیده در اثر گناهم، راهم دادی به درگاهت

 

دلم برات پر میکشه، دل توی دلم نیست که برسم و برم غسل توبه و زیارت و بیام حرمت...

 

 

با اشک میگم بهت آقا:

فقیر و خسته آمده ام به درگاهت ، رحمی...

 

 

 

 

 

 

 



[ شنبه 97/5/13 ] [ 3:52 عصر ] [ شهیده ] نظر

نور

راستی...

 

دل مان را پشت انبوه دلبستگی‌های دنیوی دفن نکنیم؛

ایندل #نور میخواهد...



[ شنبه 97/5/6 ] [ 11:50 صبح ] [ شهیده ] نظر

شهید آوینی


چقدر آرامش بخشه ‌...:


 جاذبه خاک به ماندن میخواند وآن عهدباطنی به رفتن،عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن...واین هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی وحیرت میان عقل و عشق معنا شود...

 


@Mohamadrezahadadpour 



[ یکشنبه 97/4/31 ] [ 9:27 صبح ] [ شهیده ] نظر

مدرسه

این بوقت همین امسال توی امتحانات که به صورت رزق به دبیرا دادم

چون خدایی امسال خیلی اذیتشون کردیم و غیب...

 

خدروشکر راهی پیدا کردم برای حلالیت طلبیدن از دبیراولی حیف مطمئن نمیشم اینجوری که حلالم کردن یا نه...سپردم به خدا ایشالا که حلال کنن


ممنونتم کمکم کن دارم همه کارا رو درست میکنم که آماده اومدن پیشت بشم مولای کریمم?? 



[ یکشنبه 97/4/31 ] [ 12:9 صبح ] [ شهیده ] نظر

انس با خدا

اولین بدبختی خدا فراموشی ، خود فراموشی است چون خدا از خود است و وقتی مبدا فراموش شود خود هم فراموش میشود

 

این جمله ای از سخنان امروز استاد حاج آقا بیگدلی 

خیلی از ماها دچار همین خدا فراموشی هستیم و خودمون رو توی این دنیای فانی غرق کردیم

همونطور که حضرت آقا میفرماین:

اگه لذت و انفس با خدارا کسی بچشه لذت های دیگه براش معنی نداره و با هیچ چیز دیگه ای آروم نمیشه

 

آرامش فقط داشتن و کنار خدا بودنه

 

اللهم عجل لولیک الفرج ....



[ سه شنبه 97/4/26 ] [ 12:10 عصر ] [ شهیده ] نظر

روزم مبارک

خداروشکر امروز تقدیرنامه خادم الزهراییمو گرفتم

موقع گرفتنش دعا دعا میکردم یه روزی آقامم اسممو توی لیست سربازاش بنویسه

کمکم کن لایق بشم...

 

راستی مولا روزم مبارک

خانم معصومه ی زهرا، امروز از ته دل ازتون کمک خواستم

اسمتونو صدا زدم

میدونم که بی جواب نمیذارین گریه هامو....

امروز بچه ها اصرار داشتن که روز اوناهم باشه، در صورتی که عقد کردن و دیگه جزء روز مادریا هستن ولی کوتاه نمیومدن

 

امروز میون خادما بهترین روزم بود...

شکر

 

خیلی خسته ام مرا حرم ببرید...



[ دوشنبه 97/4/25 ] [ 12:16 صبح ] [ شهیده ] نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>