بسم الله الرحمن الرحیم
به اتفاق چندتایی از دوستان داشتم میرفتم تجریش برای انجام دادن کاری
من روی یه صندلی نشستم که هیچکی پیشم نبود
یه خانومی اومد و نشست پیشم
اول نه من حرف میزدم نه ایشون
سر صحبت رو باز کردن.گفتن که من تابستونا همش تو پارکام و .....
گفت چجوری چادر میپوشین شما؟
من ده روز اول ماه محرمو چادر پوشیدم نزدیک بود چادرم پاره بشه از بس که نمیتونستم جمعش کنم
من گفتم چادر زدن بلدی نمیخواد...منم اصلا خسته نمیشم بلکه خستگی از تنم میره و بدون چادر اصلا نمیتونم راه برم
گفتم که شما اگه نمیتونین چادرتونو جمع کنید خوب یه چادر بخرید که بشه جمعش کرد و براتون سخت نباشه
خداروشکر که انواع چادر تو یازار اومده و بهونه ی دیگه ای نداریم و بهشون چادر کمری رو پیشنهاد کردم
گفتن که باشه و ......
گفتن که همه میگن چادر بهم نمیاد . زشتم میکنه.مسخرم میکنن
گفتم که اگه اراده داشته باشی و بگی برای خدا اینارو تحمل میکنم خدا آسونش میکنه
اگه واقعا هدفت خدا باشه و بخوای برای اون زیبا باشی با حرف های دیگران نه اینکه عصبانی نمیشی تازه برات شیرینم میشه
میگی اونا از این عشق چی میدونن؟
بعد تازه در هر شرایطی هم اون چادر ازت جدا نمیشه.تبدیل میشه به یه دوست خوب و بامعرفت
که همیشه همراهته خوبیتونو میخواد.. باید معنی واقعا حجاب رو درک کنیم تا بتونیم اون پوشیدگی کاملو داشته باشیم.
فکر میکنم تحت تاثیر قرار گرفتن..
امروز خیلی خوش حال بودم.چون حرف ها و توضیحاتم و عکس هایی که برای بچه های مدرسه ای گذاشته بودم
کار ساز بود و نتیجه داد.یکی از خانومای هفتم باحجاب شد.....
فکرشم نمیکردم نتیجه بده .. بعضی از بچه ها اشکشون در اومده بود و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتن
دیدم چادر پوشیده ساقه دست انداخته جوراب مشکی پوشیده و مقنعشو تنگ کرده
تازه کلی هم خانوم پرورشی و .... تشویقشون کردن و به توصیه ی بنده قرار شد بین بچه ها تشویق حسابی بشه
به شخص وقتی تشویقشون کردم خیلی خوش حال شدن....
ولی نگران شدم.آخه دوستاش هم مثل خودش بی حجاب بودن...گفتم چند روز دیگه شاید بازم بی حجاب بشه
بعد دیدم مسئله ای که باعث شده بچه ها چادر نپوشن.یعنی یکی از بزرگترین مشکل ها این بود که بدشون میومد کسی مسخرشون کنه
منم بهشون گفتم:
شاید بیشتر شما برای اینکه بهتون امل یا حرف های دیگه نزنن چادر نمیپوشین
ولی شما هدفتون خدا باشه و هم رنگ جماعت شدن آسونه.اینکه بین جمعیت متفاوت بودن زیباست....
و....از حرف هایی که برای اون خانوم گفته بودم برای اوناهم گفتم
دیدم یکی دیگه از دوستاش مقنعشو اورد جلو و گفت منم فردا چادر میپوشم
دعا کنید همیشه یه چادری باقی بمونن.....
خیلی شیرین بود آخه با حیاهم شده بودن.دیدم سر کلاس حرف نمیزنن و مثل یه خانوم گوش میکنن به حرف هام....
ببخشین خیلی طولانی شد
برای بنده هم دعا کنید
یازهرا