ممنون از لطف عظیمت
بعداز دیروز که حلقه داشتیم به لطف خدا به خیلی چیزا رسیدم
حجابی که شهید ذوالفقاری ازش صحبت میکنه و میگه حجابای این دوره زمونه بوی حجاب حضرت زهرا رو نمیده ادمو خیلی به فکر فرو میبره
در واقع بعداز حلقه که بچه ها کاری کردن کلا به حجابم شک کنم،
بعد که برگشتم خونه و دایی اون کتابایی که برده بود و فرستاده بود و یکیدوتاشونو ورق زدم
یکیش کتاب شهید خلیلی که یکی از خاطره هاش تو بدترین موقعیت نجاتم داد از غم و رنج
رسید به کتاب شهید هادی ذوالفقاری، عادتی که داشتم چند وقت پیش زیر جمله هایی که ارزشی بود و به دلم مینشست خط یا ماژیک میکشیدم
این جمله اومد جلو چشام فهمیدم حجابم خیلی مشکل داره و مخصوصا حیایی که باید با حجاب باشه
بیایم حجاب و حجب و حیامونو با حجاب و.. حضرت زهرا مقایسه کنیم
توی ساده زیستی ، توی نوع برخورد با نامحرم ، با رنگ مانتو و روسری، با نوع چادر، با جواهرات، با نوع نگاه کردن و چشم چرانی، با نیت حجاب ....
کلا ببینیم اون محجبه ی انقلابی هستیم که بتونیم سربازای امام زمان رو ان شاءالله تربیت کنیم؟
البته من یکی به همین قانع نمیشم و جون میکنم و درجا میزنم که منو هم جزو اون سربازات کنی مولای مهربونم، این حرفا باشه تو خصوصیمون
قبلا هم که بچه بودم به این رسیده بودم ، به هدف و اشتباهی حجابم
ولی نه به این عمیقی...
رفقایی که مجردید ، برید خودتونو بسازید، نذارید وقتتون تلف بشه،
شهید مطهری بخونید با علما و بزرگان دیدار داشته باشید ، مسجد برید ، قرآن بخونید
هرکاری که میتونید نیتتون رو خدا قرار بدید
یقین دارم یک قدمم که برای خدا و رضای خودش برداشته بشه میتونه هرچه برای رسیدن به مقرب شدن به خدا خیلی تاثیر گذار باشه
از همه چی بزنید ، حتی از عزیزترین چیزا
مثلا ببین چی برات خیلی مهمه از اون یه چند روزی بزن ، مثل من که ریا نباشه همه ی کلاسامو گذاشتم صبح که از خواب بزنم( شیرین و عزیز ترین چیز هر کسی)
خیلی شیرینه...
امتحان کنید
رهایی از این دنیا و گریه ی انقطاع سرعت آدمو برای رسیدن به خواسته اش بیشتر میکنه
مسجد که میرم با هر قدمم که برمیدارم و صدای قرآن رو میشنوم احساس میکنم وجودم داره بیشتر مشتاق به حضور و حرف زدن باهاش میشه
برید مسجد آدمای نورانی رو ببینید ، نور بگیرید،
امروزم بعداز کلاس تفسیر با حاج آقا بیگدلی ، با اون روحیه ای که بهم دادن و اون تفسیر زیباشون حالمو خوب کردن
گاهی خدا میخواد حالت خوب بشه که بندگیشو کنی، حالتو خوب میکنه که بری باهاش انرژی بگیری،
به هر بهونه ای...
مثلا یاد کربلا، مثلا دوستای امام زمانی، مثلا یه مداحی یه مناجات، برخورد با کسی، خوندن کتابی یا....
امروز بعداز یکی دو ماه حالمو برگردوندی
دلم خیلی برات تنگ شده بود
محکم تو آغوشم بگیر میخوام از شدت شوق و عشقم نسبت به تو جون بدم
راستی ممنون بابت این خانواده ی خوبی که بهم دادی،
ان شاءالله همیشه سلامت باشن و برام حفظشون کنی و ایشالا عاقبت بخیری همشون
فعلا بریم یکم لالا
عبد خودت: پگاه