سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

حاشیه بعداز نماز مغرب و عشا

حاشیه بعداز نماز مغرب و عشا

امروز که سه شنبه اس 19/10/96 از صبح که بیدار شدم حوصله هیچ گونه درسی رو ندارم بخصوص ادبیات...

حتی حوصله فضای مجازی رو هم نداشتم...

کلا هیچی فقط دوست داشتم برم یجایی حسابی خوش بگذرونم و

انرژیم خالی بشه و خلاصه این گونه شد که درس خوانده نشد

تا وقت اذان مغرب بعداز تعقیبات گفتم دعای توسل بخونم 

باصدای بلند بازم این دیوارا بشنون خوشحال بشن

هم روز قیامت برام شهادت بدن و هم اینکه یه توسلی بشه

و یه عنایتی بفرماین برای دادن حال درس خواندن ( بهترین روش) 

آقامحمد جواد رو اوردم گذاشتم رو پام تا اونم بشنوه صفا کنه

اول از همه وقتی به اسم امام جواد رسیدیم یه بوس رگباری از لپ هاش گرفته برده شد

بعدش که رسیدیم آخرش و باید اسم صاحبمون رو میوردیم 

باهم بلند شدیم رو به قبله موندیم و بهشون توسل کردیم و

اسمشون رو بلند صدا کردیم و با صدای

چوچولو گونه آقا محمد جواد گفتن 

آقاجونمنم میخوام سربازتون بشم 

آقاجونخیلی دوستتون دارم 

واینگونه شد که ایشون هم یه فیضی بردن و

بخاطر مولاشون با اجیشون ایستادن بعد خیلی آروم نگاهم میکرد 

با چشمای مظلومش فکر کنم می‌گفت

ممنون آجی خیلی خیلی کیف داد بچه هارو

از کوچکی به وقت دو ماهگی یاد بدیم با صاحبشون و مولاشون صمیمی باشن

و بهش سلام بدن ( یعنی بشنون و گوششون عادت کنه

بعدش جایزه طلایی بهش یک بوس تعلق گرفت 

ودعای خیر آجی اش که باعث شد جوادم انرژی بگیره

الحمدلله برای همین لحظه هایی که میشه بالاترین

خوشخبتی تلقیش کرد همین لحظه هایی که به زندگیت سلام بدی

و ازشون بخوای هردوتونو کمک کنن اکنون محمد جواد در حال قرار دارند و

بنده مثلا دارم درس میخونم(لبخند ملیح)

نوشته شده به وقت شنیدن مولودی چه جلالی فتبارک اله 

ساعت7 شب با دنیایی از انرژی برای درس خواندن یاحق

 

 

البته الان ساعت 10:42 دقیقه هست و هنوز بیشتر کتاب نخوانده مانده است

التماس دعا



[ سه شنبه 96/10/19 ] [ 10:36 عصر ] [ شهیده ] نظر