جرعه ای از حرف دل...
_نیمه شب
+وسط درس نوشت:
شب ها #بدون آمدنت #صبح می شوند...
و من روز به روز در حسرت #دیدار تو میسوزم #مولایم...
کی شود بیایی...
دلم آن شب رؤیاییِ دیدار را تمنا می کند...
آن لحظه طوفانی را..آن ساعت عاشقی را ....
دلم یک جرعه دیدار می خواهد...
به عقربه های ساعت نگاه می کنم و...
ذره، ذره آب می شوم...
چه سخت می گذرد روز های سخت نبودنت ...
و به راستی...
چه قشنگ است برای تو مجنون بودن! ....
[ پنج شنبه 95/10/16 ] [ 2:3 صبح ] [ شهیده ]
نظر