آقاجونم خیلی دوست دارم
سلام صاحبم!
کجایی آقاجونم؟
چرا دیگه نمیای آرومم کنی
گاهی اوقات خیلی خسته میشم از زندگی
از این همه سختی،از این همه بی خوابی و بی حوصلگی
ولی طولی نمیکشه تا دوباره حالم خوب شه!
و اینم از عنایات آقا و صاحبمونه که هوامونو دارن
امروز شیرین بود دوتایی درس خوندن
درس خوندن اینجوری خیلی شیرین شد
تو یه اتاق همراه با مداحی و خنده + درس
نمیدونم بعداز عروسی چی میشه...
اینجوری درس بخونم دیگه پروفسور میشم..
پدر جان!
ممنونم که هوایم را داری!
با این همه مشغله که حالا که هم وقت استراحت ندارم
چند روز دیگه کلاس حفظ و حلقه ها و فرمانده بسیجی من به امید خدا شروع میشه
از به طرف کمر درد و تاری چشم و سر درد و...عوارضش است
آقاجونم یجورایی کم اوردم
خستم...
از همه چی...
میدونی که لحظه هایی میاد که حالم خیلی بد میشه...
خیلی ممنونم که همون لحظه ها نمیذاری زمین بخورم...
آقا محتاج نگاهتم
اون نگاهی که حسش میکنم رو زندگیم
اون مددی که بهم میدی
اون قدرت و بهم میدی...
محتاج نگاهتم که از خط قرمز گناه نجاتم بده...
آقا عاشقم کن
عاشق خودِ خودت