سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

چوپان و کرم

بنام دوست داشتنی کس.....

سنگ سرد

چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین  زیر یک درخت بنشیند و گله ی گوسفندان را برای چرا در اطراف انجا نگه دارد.


زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از ان ها برای اتش درست کردن استفاده میکردو برای خود چای اماده میکرد.


هر بار که او اتشی  میان سنگ ها می افروخت متوجه میشد یکی از سنگ ها مادامی که اتش روشن است سرد است اما دلیل ان را نمیدانست.


چندبار سعی کرد با جابه جا کردن سنگ ها چیزی دستگیرش شود.


اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار میداد سرد بود.


تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ اگاه شود .


تیشه ای با خود برد و سن گرا به دونیم کرد.


اه از نهادش بر امد


میان سنگ موجودی ریز مانند کرم زندگی میکرد .


رو به اسمان کردو خداوند را در حالی  که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کردو گفت:


(خدایا ای مهربان  ت و که برای کرمی این چنین می اندیشی  و به فکر ارامش او هستی )


 

پس ببین برای من چه کرده ای و من هیچ گاه سنگ وجودم  را نشکستم تا مهر تورا به خود بینم




[ جمعه 93/6/28 ] [ 9:26 عصر ] [ شهیده ] نظر