دوباره سه شنبه ای دیگر..
دوباره سه شنبه می آید؛
و دلم...
هوای جمکران میکند...
مولای من !
چقدر دیر میگذرند این لحظه های چشم به راهی
و این ثانیه های انتظار...
مهربانا !
تا کِی بگویم که دلم برایتان تنگ شده است!؟
اما باز هم چشمم به نگاه پُر از مهر شماست!
راستی مولا جان !
مرا ببخش که گاه گاهی یادِ شما میکنم ؛
اما شما ...
همیشه به یادم هستید
و برایم دعا میکنید!
باز هم برایم دعا کنید که جز شما
به کسی دل نبندم ...
و تمام وجودم تنها و تنها ، سرشار از عشق به شما باشد...
و من آرزویم فقط این باشد که؛
تمام هستی ام را فدای شما کنم...
" بأبی أنت و أمی و نفسی لک َ الوِقاء و الحمی "
اماما !
دلهای جمکرانی را دریاب!
اللهم عجل لولیک الفرج
[ سه شنبه 94/4/16 ] [ 6:6 عصر ] [ شهیده ]
نظر