میوه دل فاطمه سلام (دستنوته).
میوه دل فاطمه سلام
بازهم به خودم جسارت دادم تا برایتان درد دل کنم
آقا پس کی قراراست بیایید؟
کی قراراست صدای اناالمهدی تان را بشنویم؟کی قرار است روی ماهتان را ببینیم؟
آقا تورا به جان مادرتان خسته شده ایم
خسته شدیم بس که به شما بی احترامی میکنند
روی دل شکسته تان پا میگذارند
آقا خسته شدیم از گریه هایی که تمامی ندارد
خسته شده ایم که کسی حرف دل شمارا نمیفهمد
میوه دل فاطمه بهتر است بگویم از خودم خسته ام
از کارهایم،از حرف هایم،از کوتاهی هایم،از نفسم،از توبه های شکسته شده ام...
آقا این روز ها به هیچ چیز امیدوارم نیستم حتی به خودم،آقا چرا نمیشود برای شما حتی یک روز گناه نکرد؟
میدانی بیش از همه چه جیزی خسته ام کرده است؟
از هق هق هایی که کسی جوابگویشان نیست،از فریاد هایی که به گوش هیچکسی نمیرسد
از سنگین شدن بار گناهانم،از تشنگی یک نگاهتان،خسته شدم از نماز هایی که جسمم نماز میخواند و روحم به فکرایی دیگرست غیراز شما...از غفلتم فقط برای شما.
از ظاهر سازی هایی که تمامی ندارد،
فدایتان بشوم لا اقل یه وعده ی ظهوری به منتظرانتان بدهید تا شاید دل هایمان آرام بگیرد ،درک کنیم که صدایمان را شنیده اید و میشنوید.
آقا سالهاست در حال دور شدن از شما هستم،ولی کوچکترین اقدامی نکرده ایم
من در امر گناه شاگرد ممتازم ولی در امر ثواب شاید شاگرد آخر هم قبول نشوم
متوجه شده اید بیش از هروقت کی از خودم و روی ماهتان شرمنده میشوم؟
از اینکه میگویند خوش بحالت که پاکی ، تو برایمان دعا کن شاید خدا دعای تورا بپذیرد
یک لحظه بدون هیچ حرکت فکر میکنم که چه باعث شده است که من بی سر و پا را پاک خطاب کنند؟
چه کرده ام که فکر میکنند من پیش شما ارزشی دارم
چه حرفی را زده ام که فکر میکنند من بنده با ارزشی هستم؟
به اینکه فکر میکنند عطر شما در ثانیه ثانیه زندگی من برقرار است
آقا من چه کرده ام؟
در حال خراب کردن کدام پل زندگیم هستم که روز به روز از شما دور و دورتر میشوم؟
از نگاهتان لحظه به لحظه محروم تر میشوم؟
خودتان بیایید و به درد هایمان پایان بدهید،اگر لایق یک نظر نگاهتان بودیم.
مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان
که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز
نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان
یا فاطمه