خجالت نکش داد بزن!
خجالت نکش داد بزن !
میگفت :بچه مسلمان باید محکم باشد.
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت:شما اذان میگویید؟
گفتم : نه آقا خجالت میکشم.
ایشان گفت: یک سوال از شما دارم،شما چه میفروشید؟
گفتم: خیار و بادمجون،کدو و.... آقا پرسید: آیا داد هم میزنی؟
گفتم: بله آقا.گفت: میشود یکی از آن فریادهارا هم اینجا بزنی؟
گفتم: نه آقا،خجالت میکشم.آخر آقا من که جنس ندارم.
حالا اگر سرکار بودم و مثلا خیار داشتم میگفتم خیار یه قرون.اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: آهان بگو من دین ندارم!
یک جوان با این هیئت و توانایی و قدرت ،خجالت میشکد فریاد بزند
الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله، من شهادت میدهم که خدا از همه بالاتر است!
خجالت میکشی این را هم بگویی؟
آن وقت خجالت نمیکشی با این همه عظمت ، داد میزنی خیار یه قرون؟
شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی