،امــر به مــنکـر،
،امــر به مــنکـر،
یک بار ایشان از خیابان عبور میکردند و در قهوه خانه ای از گرام یا رادیو ترانه پخش میشد
مردم میروند و به قهوه خانه چی میگویند که آیت الله دارند می آید.
قهوه خانه چی دستگاه را خاموش میکند.
مرحوم ابوی میروند و با صدای بلند میگویند: روشن کنید.چرا خاموش کردید؟
قهوه خانه چی میگوید: آقا،ترانه بود خوب نبود.
مرحوم ابوی میفرمایند:
ترسم از این است که روز قیامت خدا از من بپرسد:
سعیدی ، توچه کردی که مردم از تو حساب میبرند ، ولی از من نمیبرند؟
بدیهی است که چنین تذکری چه تاثیری دارد.
به این ترتیب به افراد میفهماند که چطور از مخلوق شرم کنی و از خالق شرم نکنی؟!
شاهد یاران،ش32 به نقل از فرزند شهید حجت الاسلام سید محسن سعیدی
شهید آیت الله سید مرتضی سعیدی
[ یکشنبه 93/12/3 ] [ 2:22 عصر ] [ شهیده ]
نظر