غزل...
بسم الله الرحمن الرحیم
این دوتا غزل تقدیم به همه ی برو بچه های ولایتی و پیرو امام و رهبر غزل امام خمینی(ره)
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیدار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدمو کوس انا الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم "شرری
که به جان امدم و شهره بازار شدم
در میخانه گشاید به رویم"شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هشیار
و اعظ شهر که از پند خود ازارم داد
از دم رند می الوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
غزل مقام معظم رهبری در پاسخ به غزل حضرت امام (ره):
توکه خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
توکه فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجدی و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
و اعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده اسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
شادی روح امام و سلامتی رهبر عزیزمون صلوات یادت نره