اقاجان شرمنده ام......
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم از چه بگویم برابت....
از داغ دلم که هروقت صحنه ای را میبینم به یادش می افتم و اتش میگیرم
و جلوی خودم را میگیرم تا به گناه نیفتم
یا از عشقی که به خدا و اقایم دارم بگویم
از درد دلی که نمیشود برای هیچکس گفت
از تنهایی ام بگویم که تا بر لب کلمه تنهایی را می اورم
میگویید تنها نباش ما هستیم
اقاجان قربونتون برم پس کجایید؟
اخه چی کار باید بکنیم تا تحویلمون بگیرین ؟
اقاجان باور کن منتظریم
بابا جان مهربانم
بخاطر تو از خودمم گذشتم
از خواسته هامم گذشتم
تا کی باید منتظر نامه ات باشم؟
تا کی باید در قنوت از ته دل بگویم اللهم عجل الولیک الفرج؟
اقاجان به عشق شما هرکاری میکنم
چون جز شما معشوقی و عشق دیگری ندارم
ازتون میخوام کمکم کنید با نفسم مقابله کنم
حجابمو مانند مادرم حضرت زهرا (ص) رعایت کنم
دروغ و غیبت و موسیقی مطرب و بد اخلاقی و هر خصلت بد دیگری دارم رو ترک کنم
اقاجان یه ارزو دارم
میدونید چیه؟
حدس بزنید......
اگه بگم باور نمیکنید.
اخه به هرکی میگم میگه دیوونه ای که این ارزو رو داری....
ولی بنظر من تنها این کلمه است که لیاقت ارزو را دارد.....
شهادت.....
چه شد اقا باور نداری؟
امتحانم کن.....
ولی امتحانت زیاد سخت نباشه چون کم میارم و میترسم نمره ی بدی بگیرم و قبول نشم .....
اه از دلم که وقتی میخواهم برایت درد دل کنم فقط از درد های خودم میگویم
قربونتون برم که از من هم تنها ترید
فداتون بشم که از من بیشتر درد دارید
شرمنده ام بابای مهربانم
خدا میداند چقدر ناراحتتون کردم
خدا میداند چقدر نمک بر زخم هایتان پاشیدم
فقط یک کلمه را بلدم
شرمنده ام............