عذاب
دیشب توی فرازای ابوحمزه داشتم فکر میکردم به کدوم عمل خیرم خدارو قسم بدم که بدی هارو
گناهارو نبینه
هرچی فکر میکردم هیچی یادم نمیومد
هنوز که هنوزم هست هرچی فکر میکنم یادم نمیاد
یعنی روم نمیشه که به عمل هایی ک درمقابل بدی ها هیچ ارزشی ندارن خدارو قسم بدم...
میخواستم بگم ما هیچی از خودمون نداریم و سر تا پا تقصیریم
اگه عذابمون کرد
اگه نبخشیدمون حق داره...
ولی به جلال و جبروتش قسم دادم که بگذره از اینهمه دوری
از اینهمه بی توجهی...
دیشب میگفتم اگ عذابم کنی بازم من دوست دارم...
ولی تو این دنیای بی رحم تنهام نذار
که من هیچم...
که هر روز دارم ازت دورتر میشم
[ چهارشنبه 103/1/15 ] [ 2:58 عصر ] [ شهیده ]
نظر