آبله
داشتم ناشکریتو میکردم
خیلی اذیت بودم، شاکی از زمین و زمون
ولی یهویی این ویروس نمیدونم از کجا سر و کلش پیدا شد!!!
و تونست وسط امتحانای ترم عملیم زمینم بزنه
خدایا حکمت این ابله گرفتن اونم از یجای نامشخص
اونم از نوع سنگینش
اونم تو این شرایط حساس
و اونم توی تنهایی
چی بود...
یبار با خودم میگم شاید میخواستی حواسم پرت بشه این روزام بگذره
یبار دیگ میگم شاید میخوای یادم بیاری که جز تو هیچکسو ندارم و چقدر ضعیفم
یبار میگم خدایا حکمتشو نمیدونم ولی راضیم به رضات
اینکه خودم مراقب خودم باشم، تو این وضعیتم خیلی سخته، ولی چون تو خواستی حرفی ندارم...
خیلی حالم بده و تمام بدنم میخاره و تنهام و هیچ کاری از دستم بر نمیاد
دیروزم که دو بار رفتم دکتر و هیچ اتفاقی نیفتاد و امروز سه امتحان سخت و پشت سر گذاشتم
خدایا امتحان فردامو به تو میسپارم و همینطور جای این مریضیای بی موقع رو!
بوقت27 آذر1402
همیشه از آذر ماه بدم میومد :/
امیدوارم دردش کم بشه و بذاره حدااقل استراحت کنم...