سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

مناجات نماز ظهری ...

الان تا میتونی بگو

الهی و انا عبدک و ابن عبدک...

قائم بین یدیک، الان ایستادم در پیشگاه تو ولی سرم پایینه...

متوصل بکرمک الیک...

من بنده ی خودتم، 

الان بگو...

یه روی میخوابونتت رو به قبله، تو نماز میت امام جماعت میگه...

اللهم عبدک و اللَّهُمَّ إِنَّ هَذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ ...

یادت نره اون وقت تو خیلی تنهایی، تویی و یه عمری که باید وقف خدا میکردی و نکردی...

جوونی که باید خرج خدا میکردی و نکردی...

 

.

‌.

.

إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّهِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نعت لکرمک...
در درگاهت از آنچه که با آن با تو روبرو بوده ‏ام از کمى حیایم از مراقبتت نسبت به من بیزارى میجویم‏ و از تو درخواست گذشت میکنم..

 

+ من همون بنده ی بی حیاییم که جوونیم تو گناه فرسوده شده...

همان بنده ای که جز اشک سرمایه ای ندارد

همان که در پیشگاهت ایستاده و سرش پایین است...

جز آنکه دوستت دارد دارایی ندارد....

 

میبینی ام؟ آنقدر اشک میریزم تا قبولم کنی...



[ سه شنبه 98/1/20 ] [ 12:39 عصر ] [ شهیده ] نظر