ممنونم خداجونم
منم اون غلام سیاهت
که دادم دلم رو به راهت
یه عمری برات گریه کردم
به امید گوشه نگاهت...
یه شب بین هیأت منو میپذیری
امیری حسین و نعم الامیری...
خیلی چیزا هستن که آدم بخواد ازشون بگذره برای تو
خیلی چیزا هست که آدم بتونه تقدیم شما بکنه
و خیلی دلخوشی ها هست که ادمو آروم میکنه...
تنها با غم های شما هستن که دلای ما آروم میگیره...
با داشتن شماست که هیچ کمبودی رو توی زندگی احساس نمیکنیم...
من از زرق و برقای دنیا، با یک چفیه اروممیگیرم
چی میشه مثل شهیدا منم پای عشقت بمیرم...
سید و مولا حسین
آرام دل ها حسین...
وقتی اینو باخودم میخونم قطرات اشکم هستن که یاریم میکنن
اون وقته که به خدا میگم:
ممنونم به من حسین دادی...
چی میشه مثل شهیدا منم پای عشقت بمیرم...
[ دوشنبه 97/5/29 ] [ 1:48 عصر ] [ شهیده ]
نظر