پيام
كيوان گيتي نژاد و
93/7/26
كيوان گيتي نژاد و
والله نديدم در عصر خويش کسي را به زيبايي و به جديت و تعلم و نجوا و فرمان بر سجده معشوق ازلي او و ما کسي را گويا تر و شيوا سخن گو تر که چه زيبا سجده مي ـورد در سجده گاه
كيوان گيتي نژاد و
يوسفم اين ذره عشق که در دل کوچکم گماشته و به روي ماهت ارزاني داشتم اينقدر پس نفرست از برم يکبار ببين مضمونش شايد خوشت ايد و اينبار کيوان سالک و رهرو خط ولايتت گزيني و مرا يکبار هم شده به عنوان يار دلشکسته ات سردار تنهاييت حيدري طريقتت استشهادي مرامت ذوليمين پيکرت و هويداي عالمت بر اين مجنونيم در عشاقي رويي نمايي و مرا همره کوي و برزنت نمايي والله از عشق همين و بس خواهم و خواستم خواهم خواست