شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ [وبلاگ] ديوونه
من ديوانه عشق ليلي بودم دم از زليخا ميزدم دانم ليلي را به آوردم به کف به روي شن هاي درياي عطوفت مهر به ولايت اما يوسف من همچنان اکسير به لب دارد و جان من انفاس الهيت مي گيرد ز دين بزم اي يار مرا ديوانه خواستي و مست و خراباتي شدم از ديوانگي پر زدم و گم در تو شدم حال مي ميرم از مرگ شهيد زنده ميشوم تا در صحراي احمر بر سر آن ديار خاطره ها حر ابن الرياحي استا.
اين و که خودتون جوابش مي دونيد پس سؤالش براي چي خدايا مثل اينکه توهم اومده سراغم نجاتم بده
ساعت دماسنج
عطر ظهور
رتبه 0
0 برگزیده
315 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top