آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟
+دلنوشته:
خدا بگیر از من...
آنچه که شهادت را می گیرد از من...
این روز ها عجیب دلم، به سیم خار دارهای دنیا، گیر کرده است...
ابوتراب را گفتند:
یا علی ما فعلت حتی نصیر علیا؟!
چه کردی که علی شدی؟
فرمود:
نگهبان دلــــــم بودم...
انما قدر الله عون العباد بقدر نیاتهم
رفقا نیت هاتونو خالص کنید
گناهایی که شما رو از خدا دور کرده یا ...
از همین فردا بگید فقط به عشق تو آقا...
میدونم نمیتونم، ولی اگه به عشق شما باشه، کمکم میکنید مگه نه؟
یه بچه انقلابی هیجوقت کم نمیاره
حاج حسین یکتا میگه:
تو الان وظیفت جذب کردنه،
با درس و مشقت؟
با رفتارت؟
با طرز لباس پوشیدنت؟
نه با همشون باید جذب کنی
باید یکی رو به خدا برسونی..
یکی رو داری از خط قرمز گناه ردت کنه؟
یه دوست داری که هروقت گیر کردی پشتت باشه؟
ردت کنه از مین گناه؟
سلام صاحبم!
کجایی آقاجونم؟
چرا دیگه نمیای آرومم کنی
گاهی اوقات خیلی خسته میشم از زندگی
از این همه سختی،از این همه بی خوابی و بی حوصلگی
ولی طولی نمیکشه تا دوباره حالم خوب شه!
و اینم از عنایات آقا و صاحبمونه که هوامونو دارن
امروز شیرین بود دوتایی درس خوندن
درس خوندن اینجوری خیلی شیرین شد
تو یه اتاق همراه با مداحی و خنده + درس
نمیدونم بعداز عروسی چی میشه...
اینجوری درس بخونم دیگه پروفسور میشم..
پدر جان!
ممنونم که هوایم را داری!
با این همه مشغله که حالا که هم وقت استراحت ندارم
چند روز دیگه کلاس حفظ و حلقه ها و فرمانده بسیجی من به امید خدا شروع میشه
از به طرف کمر درد و تاری چشم و سر درد و...عوارضش است
آقاجونم یجورایی کم اوردم
خستم...
از همه چی...
میدونی که لحظه هایی میاد که حالم خیلی بد میشه...
خیلی ممنونم که همون لحظه ها نمیذاری زمین بخورم...
آقا محتاج نگاهتم
اون نگاهی که حسش میکنم رو زندگیم
اون مددی که بهم میدی
اون قدرت و بهم میدی...
محتاج نگاهتم که از خط قرمز گناه نجاتم بده...
آقا عاشقم کن
عاشق خودِ خودت
بسم الله الرحمن الرحیم
دیشب در میان اشک هایم که در شب آخر هیئت می ریختم
به این فکر میکردم که فردا که امروز باشد از تو چه بخواهم؟
ازت خواستم دیدار رویت را هدیه تولدم به من بدهی !
خواستم امروز بیایی و دل بی قرارم را آرام گردانی !
میدانی چقدر سخت است
...زندگی بر من خیلی سخت میگیرد آقا
تو خودت شاهد بریدن ها،دلخوشی ها،بی قراری ها ،واشک های مداومم هستی
خدا کند امروز هدیه ام را بدهی و آن هم دیدار رویت
آقاجان هیچ چیز دگر من را خوشحال نمیکند
آقای من به عشق تو از عیش جوانی دل کندم
چقده میدونی خستم؟
دلمو صد بار شکستم
که یجوری بشه که دل تو رو بدست بیارم
...آقا خیلی کم اوردم
خنده داره کسی روز تولدش حالش بدتر از هر روزش باشه
و دلش خیلی بی قراره
بی فرار اینکه قبل از مردنش دیدن آقاش نصیبش میشه؟
یا بکش یا منو درمونم کن دیگه غصه برا نوکر بسته
کادوی تولدم:دعای شهادتم
95/7/23
از تحمل کردنِ #من فهمیده ام!
صبر امـــام زمــان،
به عمـه اش #زینب رفته است...
#من گـــناه می کنم
و تو جورش را می کشی...
ســند هم: {غـیـبتت}
به ما نیامده...آ م د ن ت
امروز حال خوشی نداشتم آقاجون
حوصله هیجیو ندارم
همه کارام مونده...
حال هیئت رفتنم ندارم...
#امشب دلم میخواهد برایت بمیرم...
آقا ببخش که هروقت دلم میگیره گله میکنم
یادم میره که تو دردات ...
آقاجون دارم میسوزم از غمت...
از تنهاییت..
وقتی یاد دلِ تو میوفتم، غم هام یادم میره و شرمنده میشم...
خیلی دارم کم میارم...
این را بدان آقای من...
حالِ من فقط با تو خوب میشود...
ازدعای خیرت محرومم نکن
اگر شکسته دل نوکرت فدای سرت
اگر که خٌرد شدم محضرت، فدای سرت
اگر گدای سیه رو، و برگه ای در دست
هنوز، مانده به پشت درت فدای سرت
اگر سلامِ مرا پاسخی نبود...اصلا...
فدای کفتر نامه برت، فدای سرت
اگر که سوخته ام از داغ روضه ات شب و روز
شبیهِ آتش خاکسترت، فدای سرت
اگر که نام مرا خط زدی، و یا اصلا....
نبود لایق آن دفترت، فدای سرت
اگر شکسته دل نوکرت فدای سرت
اگر که خٌرد شدم محضرت، فدای سرت
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلاتو....
ارباب وضع نوکرت خیلی وخیمه...
دستشو بگیر
دوستان خیلی توی این شبا به دعاتون محتاجم
با چشم پر اشک میگم....
وقت اشک ریختناتون توی هیئت مارو فراموش نکنید...
ماهم به شرط حیات دعاگو هستیم...
++ برای بهترین دوستان خود، دعای شهادت کنید
شهید علمدار
یاعلی مدد
مگر خودت نگفتی:
و تِلــکَ الایــامٌ نٌــداولـها بـیـن النـاس...
و ما این ایام را بین مردم می چرخانیم....
آیه 40، سوره آل عمران
حالا نمی شود
این ایام را طوری بچرخانی!
که قــسـمت کـربـبلایـش....
بشود روزی من؟
دلتنگی یعنی حال من...
سلام ان شاءالله زیر سایه و پرچم آقا خوب و سلامت باشید
بالاخره بعداز روز کاری و شب کاری های ما و آقایون هیئت، مسجد حاضر شد
خداروشکر نیرو های جوون زیاد داشتیم و سنگر (به گفته امام) پر بود...
خیلی قشنگه کل وقتت درگیر اربابت باشی!
دیروز رفته بودم بالا برای نصب سربندا و پلاکا چند باری کل مسجد تا حد مرگ ترسیدن
چیلا؟بخاطر من
تا پای جون دادن رفتم
بعدش دیگه سربند فدایی زینب و بستم گفتم اگه جونمو دادم لا اقل شهید حساب شم
میز جوری بود که اگه کسی نمیگرفتش ما سقوط میکردیم و یک لحظه دوست محترم ولش کرد و....
به یه جیغ کوچیک ختم شد
خدا کنه آقایون نشنیده باشن
دیل نوشته:
الهی..
کسری لا یجبره الا لطفک و حنانک...
باید رفت...
و دل (من) را آنقدر زد به زمین!
تا بشکند برای تو...
هر دلی که خاکی تر از عشقت!
#پر...
خدایا شکستگی ام را جز لطف و محبتت جبران نکنند...
الهی...
تو که خود میگویی!
می دانم حال نَفست را...
وسوسه هایش را...
می دانی، حال دلم را...
پیکار با نفسش را...
زمین گیر شدن ها را...
بریدن ها را ...
و...
هرچه که باشد...
نزدیک تر از من به من هستی...
و تنها تویی که می توانی...
یک به زمین چسبیده را بلند کنی و به آسمان برسانی...!
پس #دریاب...
دلم سنگر است
و من عمری ...
مشغول به ...
دفاع مقدس !
من به باز شدن درهای بسته #ایمان دارم...
امام باقر علیه السلام:
هرکس به خدا توکل کند، مغلوب نشود
و
هرکس به خدا توسل جوید، شکست نخورد
ارباب صدای قدم هایت می آید...
کِی شود . . . .
حٌـــر شوم و . . . .
تـوبه مـردانه کنــم . . .
اربابم....
بخواهی یا نخواهی...
منم عبد سیاهت...
به چه کار آیدم دل؟
نلرزد گر برایت؟
به چه کار آیدم سر
نیوفتد گر به پایت...
بٌوَد شیرین تر از جان
زمان جان سپردن...
+شوق نوشت:
وقتی با خود لطف هایت را مرور میکنم!
وقتی یاد میکنم از لحظه هایی که با عشقت مرا از گناه نجات دادی!
وقتی یاد مهر پدرانه ات میوفتم...
اشک شوق و شرمندگی نثار گونه هایم میشود...
ارباب....
خیلی دوستت دارم
.
بابت قاطی کردن دو مطلب حلال بفرمایید
خیلی خیلی التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
+بغــــض نوشـــــت:
آقاجان فراقت دارد پیرم میکند!
پس کجایی صاحب من؟
باور کن سخت است یتیمی...
وقتی خبری از پدرت نباشد،ندانی در چه حالی ست...
خوشحال است یا گریان،از تو راضی ست یا نه...
همین سوال ها دارد در اوج جوانی پیرم میکند!
قشنگ است برای تو مجنون بودن...
آنقدر زیباست که زندگی را مثل عسل میکند!
با عشق تو زنده هستم صاحبم...
عشقت را از من نگیر...
که عمرم تباه میشود....
دیگر رمق نوشتن نیست...
همین را بگویم و بس:
چشم میپوشم از گناه، فقط به امید نیم نگاهی از سوی تو آقای من...