اللّهم رُدَ گُلَّ غَریب...
«بسم رب الحسین علیه السلام»
اللّهم رُدَ گُلَّ غَریب...
.
.
.
الهی...
من غریبم!
مرا به خودت برسان...
وقتی میتوانی در این هیاهوی زندگی آرام باشی!
شکر خدارا به جا بیاور...
اگر هم که نمیتوانی حتما از معشوق خود یعنی آفریدگارت، فاصله گرفته ای...
.
وقتی از بی خدایی و گناه خسته ای..
از خود دلبر کمک بخواه!
.
او خودِ آرامش است...
.
وقتی او را داشتی یعنی...
همه چیز را داری...!
.
اشک های در چشمت را حرام نکن!
در این دنیای فانی هیج چیزی ارزش گرییدن ندارد..
جز برای غم شاه کربلا...
این را پس از سالها اشک ریختن برای دنیای فانی فهمیده ام...
که اشک فقط برای ارباب بی کفن است!
شاید برای این است که خدا اشک را آفرید تا در غم ارباب بکار گرفته شود...
.
نمیدانم...
فقط همین را میدانم که اشک فقط برای ارباب عشق است...
ولا غیر...
.
.
روزی یک سالت را از او بخواه!
از یاد مبر که..
از پدرت، مهربان تر است...
.
.
سختی های دنیا را با همین جمله بگذران...
الهی...
میدانم که میبینی...
من غریبم...
من را به خودت برسان...
.
.
.
پ ن:
پس از مدت زمان زیادی خداروشکر توفیق پیدا کردیم که دوباره بنویسیم...
ان شاءالله البته..
با همراهی شما...
خیلی دعامون کنید...
این نوشته ها مقدمه چینی برا محرم بود...
یکم قاطی نوشتم چون دلم از دوری ارباب قاطی کرده...
دعا کنید زود برسه که دوباره به حالت اولش برگرده..
التماس دعا...
الهی به حق فاطمه
عجل لولیک الفرج