عشق تو به غیر درد سر نیست ولی..... قربان سری که درد کردن بلد ا
این جمعه نیا وزیرمان می آید
آن جمعه نیا سفیرمان می آید
داریم حساب میکنیم آقاجان
با آمدنت چه گیرمان می آید
هم چاه سر راه تو ماها بکنیم
هم از غم هجران تو هی دم بزنیم
این نامه چندم است شما میخوانید
داریم رکورد کوفه را میشکنیم
نه شرم و حیا نه عار داریم از تو
اما گله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه انتظار داریم از تو
از شنبه درون خود تلنبار شدیم
تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شده ظهر جمعه بیدار شدیم
هرچند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه و شیدای تو هستیم همه
بین خودمان بماند اقا عمریست
انگار طلب کار تو هستیم همه
چندیست دلم به کوچه عقل زده است
دیوانه چه داند که چه خوب است و چه بد
عشق تو به غیر درد سر نیست ولی
قربان سری که درد کردن بلد است
آقا واقعا شرمنده ایم....