سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

نامه دختر شهید علمدار به پدر شهیدش

 

بابا مجتبی سلام

امیدوارم حالت خوب باشد.

حال من خوب است، خوب خوب.یادش بخیر!

آن روزها که مهد کودک بودم و موقع ظهر به دنبالم می آمدی.

همیشه خبر آمدنت را خانم مربی ام به من می رساند:

سیده زهرا علمدار! بیا بابات آمده دنبالت.

و تو در کنار راه پله مهد کودک می نشستی و لحظه ای بعد من در آغوشت بودم.

اول مقنعه سفیدم را به تو می دادم و با حوصله ای بیاد ماندنی آن را بر سرم می گذاشتی

و بعد بند کفشهایم را می بستی و در آخر،

دست در دستان هم بسوی خانه می آمدیم و با مامان سر سفره ناهار می نشستیم و چه بامزه بود.

راستی بابا چقدر خوب است نامه نوشتن برایت و بعد از آن با صدای بلند،

رو به روی عکس تو ایستادن و خواندن؛ انگار آدم سبک می شود.

مادر می گوید:

بابا خیلی مهربان بود، اما خدا از او مهربانتر است و

من می خواهم بعد از این نامه ای برای خدا بنویسم و به او بگویم که

می خواهم تا آخر آخر با او دوست باشم و اصلاً باهاش قهر نکنم.

اگر موفق شوم به همه بچه ها خواهم گفت که با خدا دوست باشند و فقط با او درد دل کنند.ان شا ا.. ، 

خدانگهدار– دخترت سیده زهرا



[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:39 صبح ] [ شهیده ] نظر

استاد قرائتی:حتما بخونید..


سخنان بسیار جالب حجة الاسلام قرائتی :


من یک سؤال میکنم شما جواب بدهید . 

افطاری خوشمزهتر است یا نهار

 بگویید ... همه با هم بگویید ....

 همه میگویند : افطاری بهتر است ؟چرا ؟

برای اینکه در افطاری آدم مدتی نخورده، آدمی که مدتی

نخورد، غذا برایش خوشمزه است .

اما نهار آن خوشمزگی را ندارد . چون قبل و بعدش هرچیزی گیرش

آمده خورد . 

آدمی که به ناموس مردم نگاه نکند،

مثل آدمی است که خودش را نگه داشته است .

 آنوقت خانم خودش، شوهر خودش برایش بیست است . 

چون هیچی ندیده جز همسرش . این همسرش برای خوشمزه است .

مثل افطاری، چیزی نخورده ...

 ولی آدمی که هی راه

میرود مغز بادام میخورد، تخمه میخورد، سیگارمیکشد،

چای میخورد، بیسکوییت میخورد، آدمی

که هی با او دست میدهد، او را میبوسد . با او

بستنی میخورد، با او سینما میرود، آدمی که هی راه

میرود و یک چیزی میخورد، 

این دیگر وقتی همسرخودش را دید برایش آن مزهی افطاری را ندارد.

غربیها سرشان ک?ه رفت که ول شدند . 

در بیحجابی وبد حجابی ما ک?ه سر خانواده میگذاریم .

جملهی دیروز را تکرار کنم . در قرآن داریم ... 

ادامه مطلب...

[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:27 صبح ] [ شهیده ] نظر

مهدی جان،میدانی..

..

 

 

مهدی جان میدانی آقاجان

خواب مانده ایم

ازهمان روز اول

همان روز در سقیفه

همان موقع کنار در خانه

میدانی اگر خواب نبودیم کار به پهلوی مادر نمیرسید

به خار در چشمان پدر نمیرسید

به جگرِ سوخته مجتبی

به ظهر عاشورا

به زندان

به زهر

به غربت یتیمی نمیرسید

اگرخواب نبودیم کار به انتظار شما نمیرسید...

اگرتونبودی آبرویم آب میشد

بازهم مراببخش

سربه زیر سلامت میکنم


گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

 

من، سالهاستـــــــ میوه ی خوبی نداده‌ ام

وقتش نیامده که شکوفـــــــا کنی مرا

.

آقا برای تـــو نه ! برای خودم بد است

هـر هفته در گنـاه، تماشـا کنی مرا

.

من گم شدم ؛ تــــــو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائی و پیــدا کنی مرا

.

این بار با نگاه کریمانه‌اتـــــــ ببین

شاید غلام خانه زهـــــرا کنی مرا


 *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*



[ شنبه 94/3/30 ] [ 12:13 صبح ] [ شهیده ] نظر

دلنوشته ای به پدرم،صاحب الزمان

 

آقاجان،مهدی جان..

امیدوارم حالتان بسیار خوب باشد..

آقا شروع این ماه  پربرکت را به شما و مادرتان،حضرت زهرا تبریک میگم..

آقاجان امیدوار بودم که امسال با شما روزه بگیرم...

امیدوار بودم در نگاهت چنان غرق شوم که همه چیز از خاطرم برود،

شما باشید و یک دنیا عشق که در نگاهتان می دیدم..

آقا دیشب به این فکر بودم که 1181 سال است که شما نیامدی...

و منِ بی لیاقت انتظار داشتم که امسال با شما روزه بگیرم...

آقا نمیدانم این چه انتظار عجییست...

ولی میدانم که پراز عشق به شما و مادرم حضرت فاطمه (س) است...

نمیدانم چگونه باید بگم که دلتنگم...

آقا وقتی فکرِ ازدواج و درس خواندن و مسافرت و تفریح و گردش به سرم میخورد

به خودم میگویم

توکه پدرت غریب است و هنوز که هنوزاست از اول تولدت تا به حال یتیم بوده ای...

اکنون به فکر این هستی که خوشی هایت بگذرانی بدون پدرت؟

آقا هیچ شوقی ندارم بدون شما زندگی کنم و اسیرش شوم...

آقا دلم گاهی اوقات بی طاقتی میکند...

ولی تحملش شیرین است...

تازگی ها شیرین شده چون در حدِ مرگ برایت دلتنگم...

شیرینی و سختی برای تو از هرچه در  دنیا هست شیرین است...

آقا جان آخه هر مقام دنیوی بدون شما وفکرتان،هیچ است برای من....

میخواهم عاشقتان باشم ...

البته فکر کنم عشقتان کارِ خودش را کرده است..

دلم را در دام انداخته....

آقاجان به جان مادر پهلو شکسته ات خواهش و التماس منتظرانت را بپذیر و بیا..

قول میدهیم پایتان بمانیم و تنهایتان نگذاریم...

نمیدانم دگر چه بگویم..

فقط ای پدر بدان،چقدر دلتنگت هستم....

ای سیدما،دعا کن برای ما..



[ پنج شنبه 94/3/28 ] [ 10:21 صبح ] [ شهیده ] نظر

دلنوشته ای به عزیزِ جان

آقاجان مولای غریبم سلام...

نیستید ببینید که به خاطر دنیا و هرچه در آن هست که خودت هم در قرآن فرمودی

حواستان باشد اسیر زینت های دنیا نشوید به رهبرم توهین میکنند...

بخاطر طرز افکار بسیار زشت و باطل خود رهبرم را زیر سوال میبرند....

آقاجان به پهلوی شکسته ات قسمت میدهم با هر توهینی که به رهبرم،

مقتدایم،کسی که حاضرم هر لحظه جانم را فدایش کنم، میکنند...

شکسته تر از همیشه میشوم،آقاجان باور کن،

باور کن دیگر تحمل تحقیر عزیز تراز جانم و زندگی ام را ندارم....

آقا به هر سو مینگرم به مقتدایم توهین میکنند...

آخرین خوشحالی و روحیه ای که گرفتم یادم می آید

چند روز پیش با عکس حضرت آقا بود...

با وجود و عکسشان زندگی میکنم،شاید باورتان نشوذ،

با چفیه هم میخوابم که مبادا فراموش کنم و از راه حضرت آقا خارج شوم

جانم فدای راهِ سید علی..

ولی برای خودم افسوس میخورم،میدانید چرا؟

جون که مجبورم یا صحنه رو ترک کنم، یا دفاع کنم در مدت چند ساعت، یا در فکر فرو برم،

یا در فکر مظلومیت شما و نماینده تان،سید علی خامنه ای باشم و بغض گلویم را بگیرد...

آقاجان حتی گاهی اوفات آنقدر ناراحت و یا عصبانی میشوم که سرم به شدت درد میگیرد...

آقاجان خدا شاهد است چقدر دلم برای چشم های دلربایتان تنگ است..

آقاجانم بارها گفته ام خسته ام،بارها....

ولی با وجود این آقا خستگی از تنم میرود...

بارها شده است در نماز دلتنگی تان یادم بیاید..

آه که اگر در نماز باشد،چنان شانه هایم از فراقتان تکان میخورد،

آنقدر اشک هایم سریع سرازیر میشوند که چادرم خیسِ خیس میشود...

حتی نماز را با تمنا و خواهش میخوانم که خدا به این دلِ تنگ و خسته نظزی کند

و ببیند که برای صورتِ زیباتر از ماهت چقدر دلتنگم....

آقا شرمنده ام که به من میگویند سربازِ  منتظر...

آقا نمیدانم در مقابل فراغتان چگونه مقاوم بوده ام و تا حال تحمل کرده ام....

تمام سعیم را میکنم تا بیایید...

حتی به خاطر غریبی رهبرم...

 

جگرم آب شد و از تو نیامد خبری/

طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری

عاشقانی که همه منتظرانت بودند /

عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری



[ چهارشنبه 94/3/27 ] [ 9:50 عصر ] [ شهیده ] نظر

وقتی حضرت آقا میفرماین که...

..

 

وقتی امام خامنه ای می فرماید ،

اگر رژیم صیونیستی غلطی بکند تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم

وقتی ایران قدرت اول منطقه میشود  

وقتی ایران چنان نفوذ در کشورهای منطقه میکند که سعودی ها و ترکها احساس خطر میکنند

وقتی نتانیاهو میگوید هر جا که سر می چرخانم خمینی و خامنه ای را میبینم

وقتی اسرائیل می داند اگر غلطی بکند دقیقه ای 500 موشک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک میشود

وقتی با یک اشاره آقا آمریکا عرض 24 ساعت از حمله نظامی به سوریه رای برمیگرداند


وقتی آمریکا حمله نظامی به ایران برایش در حد یک رویا است

وقتی ایران امن ترین کشور در نا امن ترین منطقه دنیاست 

وقتی که دشمن میداند حرف و عمل رهبر ایران یکی است

وقتی که آمریکایها اعتراف میکنند نقشه های که چندین ماه بر علیه ایران

برنامه ریزی میکنیم رهبر ایران با یک سخنرانی یک ساعته آن را نقش بر آب میکند

و...

نشان از آن دارد که امام خامنه ای به وظیفه رهبری خود به خوبی عمل کرده است

(دشمنان به خوبی میدانند او چه کسی است)

[ مردی قریب هفتادوهفت سال سن

نزدیک به دوساعت

درمقابل اجتماعی میلیونی سخنرانی می کند

بدون نوشیدن قطره ای آب

بدون تپق

بدون کاهش تون صدا

بدون ذره ای ضعف درکلام وجسم


حاصل سخنرانی چه باشد؟!؟!؟!؟!

تضعیف ابر قدرت نماهایی مثل آمریکا 

(اللهم احفظ القائدناالمام الخامنه ای)



[ شنبه 94/3/23 ] [ 12:21 عصر ] [ شهیده ] نظر

دردناک است که عاشق به مرادش نرسد

..

 

دردناک است که عاشق به مرادش نرسد

در پی یار شود پیر و به یارش نرسد

 

روز و شب منتظر لحظه ی موعود شود

دلخراش است که آخر به مرادش نرسد

 


در میان همه گل ها ، گل دلخواه خودش

خود بکارد ولی آخر به گلابش نرسد

 

جان گداز است که شب تا به سحر گریه کند

چه الیم است که معشوق به دادش نرسد

 

گریه دار است چو بینی دل عاشق خون است

خون به چشمش برسد هرکه به یارش نرسد

 
 
***الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة***

 



[ شنبه 94/3/23 ] [ 11:59 صبح ] [ شهیده ] نظر

روشن فکرا بخونن حتما،زود قضاوت نکنن..

..

 

***لطفا تا آخر بخونید***

 

مگه عراق نبود ؟

مگه افغانستان نبود ؟

چرا جرأت نمےکنه نگاه چپ به ایران بندازه؟

همش به خاطر وجود این آقاست ؛

(اشاره به عکس امام خامنه‌ای  )

این 35 و خورده‌ای ساله از انقلاب میگذره و 25 ساله

که ایشون شده رهبر ما ،

تو این 35 و خورده‌ای سال

کل مملکت توسط آمریکا محاصره شده .

این ور از عراق ،

اون ور از افغانستان و پاکستان .

این آقا

نذاشته یه جنگنده آمریکایی

جرأت کنه تو آسمون ایران دیده بشه .

این هرچی شما امنیت دارید

و براحتی درس مےخونید

و با آزادی کاملبه این حکومت اعتراض مےکنید،


ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 94/3/21 ] [ 7:20 عصر ] [ شهیده ] نظر

نامه ی امام خمینی(ره) به همسرشان


.

 

همسر عزیزم؛

تصدقت شوم؛

الهی قربانت بروم؛

در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم،

متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه‌ی قلبم منقوش 

است. عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.

(حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون 

هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم.

حقیقتاَ جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، 

خیلی منظره‌ی خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم، 

همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر 

حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار 

معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند…

خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است.

دلم برای پسرت قدری تنگ شده…

ایام عمر و عزت مستدام

تصدقت؛ قربانت روح ا…

انشاءالله که از رهروان راه امام باشیم.یاعلی مدد.



[ پنج شنبه 94/3/21 ] [ 6:58 عصر ] [ شهیده ] نظر

هیچ شباهتی..

..

 


هیچ شباهتی به یوسف ندارم  ...

 نه رسولم,نه زیبایم,نه برای کسی عزیزم,نه چشم به راهی دارم  ...

فقط...

در " چاه " افتاده ام!!! 

درچاه غفلت ازامام زمان(عج) خویش

 

گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما


دلبرم یوسف زهراست خدا میداند

یادش آرامش دلهاست خدا میداند


علت غیبت او هست گناه من و تو

خون جگر از گنه ماست خدا میداند


همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند

پسر فاطمه تنهاست خدا میداند


از همه بیشتر آنکس که بود منتظرش

مادرش حضرت زهراست خدا میداند


اللهم عجل لولیک الفرج


[ پنج شنبه 94/3/21 ] [ 6:55 عصر ] [ شهیده ] نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>