سلام اقاجان
دلم شور میزند
ناخداگاه یاد کربلا می افتم
وقتی میبینم این همه جمعیت لیاقت بین الحرمین و داشتن و ما نداشتیم
وقتی میبینم با عشق قدم بر میدارن و به سوی کربلا راهی میشن
نمیدونم ولی اشکام ناخداگاه جمع میشه توی چشمام یکی یکی شروع به ریختن میکنه
اقاجان برات کرب و بلا رو ندادی حق میدم
حتما یه دلیلی داره اونم اینه که من لیاقت کربلا رو نداشتم
ارباب خوبم
دلم کربلا میخواد
مگه میشه جلوی دل رو گرفت؟
میگم کربلا نخواه
لیاقت نداری
ولی بازم حرف خودشو میزنه . بنظرم این دل اروم و قرار نداره چون هرلحظه به عشق یکی میتپه
گاهی به عشق شما گاهی به عشق مادرم حضرت زهرا گاهی به عشق اقا امام زمان
گاهی به عشق کربلا گاهی به عشق حضرت زینب گاهی به عشق.....
و همینطور همیشه در حال عذابه و اروم و قرار نداره...
دوست دارم ساعت ها بشینم و باهات درد دل کنم و از این دل بیقرارم بگم
ولی افسوس که لیاقت یه درد دل ساده رو هم ندارم
ارباب یک کلام بگم
دارم در حسرت کرب و بلا میسوزم
ولی باید بسازم
باید بسازم تا یه روزی قسمتم بشه
یعنی فکرشم عذاب اوره که این همه جمعیت برن و تو نری
این همه جمعیت اقارو زیارت کنن و تو سعاتشو نداشته باشی
بغض ها اجازه نمیدن دیگه اقا خودت منو درک کن و برات کرب و بلا بده حتی برای یک بار
انشاءالله قسمتون کن امسال نشد سال دیگه برم کربلا......
دنیا رو سرم داره خراب میشه ارباب.فکرشم منو عذاب میده
خودت دوای دردمو بده
خودت صبر و تقوارو تو زندگیم زیاد کن
بحمدالله تو زندگیم تمام امکانات در اختیارم هست
اونقدر ار شما محبت میبنیم که تو تنهایی های خودم غرق شدم.امروز جمعه هست و دل من بازم
برای دیدن مولام میتپه.بنظر میاد من از شما فاصله گرفتم
شایدم خیلی نزدیکم که دلم انقدر بیتابه .......
خلاصه اقا به عشق تو صبر میکنم
توهم بیا و این دل شکستمو رو بخر.....
بیا که بجز تو خریدار ندارم.....
التماس دعا