سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

نذری،آیت الله بهجت

نذری 

این نذر رو حاج آقا بهجت به شاگردانشون یاد میدادن معجزه میکنه :
به یکی از چهارده معصوم متوسل بشید و نذر اخلاق کنید مثلا بگید یا فاطمه ی زهرا نذر میکنم چهل روز با صدای بلند حرف نزنم یا دروغ نگم یا ناسزا نگم یا غیبت نکنم یا مراقب حرفام باشم نیشه و کنایه نزنم هر چیز اخلاقی که هست نذر کنید به مدت چهل روز بعد دیگه عادت میشه و رعایت می کنید اون بزرگواران اخلاق ما رو میخوان نه دیگ های غذایی که بالای سرش غیبت و کنایه زده میشه و به دست مستحق نمیرسه اخلاق و درست کاری ما به درد میخوره 



[ چهارشنبه 94/1/12 ] [ 10:44 صبح ] [ شهیده ] نظر

فرمان های کاربردی امام هشتم

10 فرمان علی بن موسی الرضا علیه السلام؛

 
فرمان اول: در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.

 
فرمان دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است. 


فرمان سوم: در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است. 


فرمان چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد. 


فرمان پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است. 


فرمان ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.

 
فرمان هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند. 


فرمان هشتم: حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست. 


فرمان نهم: از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن. 


فرمان دهم: بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید، که در آن صورت حق ملامت ندارید. السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا«ع» 



[ سه شنبه 94/1/11 ] [ 6:12 عصر ] [ شهیده ] نظر

خاطره سفر امسال ما

سلام علیکم

طبق حرفی که زدم براتون عکس گرفتم که ببینید.

ما وقتی رسیدیم اسپارتا،یکی از شهرهای ترکیه فهمیدیم که با شهر مورد نظرمون سه ساعت و نیم فاصله داریم.

ما بعداز سه ساعت که توی هواپیما بودیم باید سه ساعت و نیم دیگه سوار اتوبوس میشیم.

خب سوار شدیم و راه افتادیم و رسیدیم هتل.

باورتون نمیشد با دیدن هتل چقدر تعجب کرده بودیم ، به ما اصلاقول چنین هتلی رو نداده بودن،خیلی کثیف بود

تازه گفته بودن سه وعده غذارو هم میده،لابیشم خیلی خنده دار بود،کاناپه هاش سوراخ بود

خب تصمیم گرفتیم هتل رو عوض کنیم،زنگ زدیم به تاکسی بازم سه ساعتو که رفته بودیم و برگشتیم

خداروشکر هتل خوب و تمیزی پیدا کرده بودیم،خنده دار بود از ساعت6 تو فرودگاه بودیم و تا ساعت تقریبا8 رسیدیم

افرادی که پروازشون با ما بود استراحت کرده بودن و توی لابی بودن.عکس اطراف هتل


...


..


رفتیم شام خوردیم و خوابیدیم.صبح که بیدار شدیم رفتیم آکواریوم اینم عکسش هست


 .


خب برای ما زیاد جالب نبود چون بزرگ تر از اینم دیده بودیم،صدفاشو خیلی دوست داشتم مخصوصا این یکیو


.


بازم شب رسیدیم هتل و شام و خواب

موقع خواب توی حیاط آهنگ گذاشته بودن توی اتاق من و آبجی خیلی صدا میومد،منم رو کم کنی هنس فری گذاشتم تو گوشم و باصدای دلنشین میثم مطیعی خوابیدم.

فکر میکنم فرداش خودمون پیاده رفتیم دریا و بازار ،نزدیک به هتل بود،از جایی که منم خیلی به پیاده روی علاقه داشتم یکم دلم آروم گرفت...


..


....



گذشت و فرداش رفتیم کشتی...متاسفانه از اول تا آخر وقتی که تو کشتی بودیم و قرار بود تو کشتی ناهار بدن حدود 5 ساعت شد.فکر کنید 5ساعت موسیقی بلند..

ناهارشم صفی بود،باید تو صف می ایستادیم و یکی یکی بهمون غذا میدادن

واقعا شاکی شده بودم،5ساعت هنس فری تو گوشم بود و به دریا نگاه میکردم ، گوشم واقعا درد گرفته بود.

اینم عکس کشتیمون


..



.


..


..


.


..


.


خب بعداز کشتی فرداشرفتیم گشت شهری،بازارها


چندفروشگاه رفتیم وخرید کردیم

وقت نماز که شد بعداز کلی که گشتیم یه نماز خونه پیدا کردیم،خداروشکر وضو داشتیم،

مهر هم که اونا نداشتن من با خودم یکی برده بودم

اینم عکس من در حال نمازخوندن


..


..


.




دیگه خسته شده بودم ، هرچی اصرار میکردن که بریم جیپ سواری من میگفتم که باچادر نمیشه نشست و روندنش کار ساده ای نیست و پشیمون میشید

خب بالاخره رفتیم تور جیپ سواری 

وای باورتون نمیشه چقدرحال داد،

جیپ هادونفری بود من پشت مادر نشستم،همش میگفتم گاز بده ولی گاز نمیدادن،یه جورایی حق باهاشون بود چون واقعاروندنش تو آب و روی سنگای خیلی بزرگ کار ساده ای نبود

ما هم با یه خانواده آشنا شده بودیم که اصلا بلد نبودن برونن موتورو

خب یه تیم که حدود12 موتوری بودن رفتن ما چهار موتور موندیم و یه راهنماکه اگه موتور گیر میکرد درمون میورد،ما همه پشت راهنما حرکت میکردیم

جالب شده بود تو 5 دقیقه دوبار یه نفر گیر میکرد

مادرم یه بار گیر کرد...

یکم موندیم و عکس انداختیم ، بعد مادر نشستن پشت  من و من روندم

من دوبار گیر کردم ولی یک بارم کسی درم نیورد خودم در اومدم،یبار دنده عقب گرفتم یک بار گازو تا آخر گرفتم،

همه خندشون گرفته بود،یک جوری رانندگی میکردم که انگار هزار ساله رانندم

من موتور دومی بودم که سبقت گرفتم و رفتم اول موندم،بوق میزدم و گاز میدادم

راهنما عصبانی شده بودولی در جواب بوق من  پدرم جواب میداد،

تقریبا1 ساعت و نیم روندم،محشر بود تو عمرم انقدر خوش حال نشدم،

چادرمون کلی اوردم جلو وکلاه و سرم کردم

اینم عکسش


..


.


خب بعداز 5 شبو 6 روز که کلی وقت هم صرف رفتن و اومدن شدبالاخره راهی تهران شدیم

خیلی خسته شدم،زمان خوابمون خیلی کم بود

اینم عکسمون تو هواپیما که در حال چرت زدنیم.هههه


..


بالاخره یکم از گریه هامون کم تر شدبا این سفر،ولی بعید میدونم بتونم دلتنگیمو فراموش کنم

دلتنگی و خاطره رو هیچوقت نمیشه از یاد برد

ولی با وجود نا امیدی از خدا کمک میخوام

التماس دعا

یامهدی







 



[ سه شنبه 94/1/11 ] [ 4:37 عصر ] [ شهیده ] نظر

ویروس

لپ تاپم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت.

چندتاکوچه روکه دورزدم،یهو دیدم آژیرآنتی ویروس به صدادراومد،فهمیدم ویروس گرفته.
سریع ویروس رواز بین بردم تابه سیستمم،آسیبی نرسونه ...
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.
البته ازاون خنده ها"خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است"!

باخودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری،هوای خودتم داشتی..
کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت داد میزدکه:خطر..خطر..!!

دلم به حال خودم سوخت...!!
تازه فهمیدم خیلی وقته گناهها، آنتی ویروس دلم رو هم خفه کردند..!
نمی دونم چی بگم...!!؟

اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله و هر روز با وصل شدن به خدا آپدیتش میکنن.
خوش به حال اونایی که هر شب خودشون روچک می کنن واگر گناهی ناخواسته وارددلشون شده با آنتی ویروس استغفار نابودش میکنن...

امروز،آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد:

یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام " استغفار "

ازته دل گفتم:
"استغفرالله ربی و اتوب الیه...""?? 



[ سه شنبه 94/1/11 ] [ 12:50 صبح ] [ شهیده ] نظر

محتاج دعاییم

نمیدونم چرا خود به خود دلم شور میزنه...

وقتی یه فکری میاد سراغم دست و پاهام سست میشن،دست خودم نیست

به گمانم که واقعا دارم از درون میشکنم

منتظر خبر یکی از عزیزان هستم،دلم شور میزنه که الان حالشون چطوره،چند وقتیه خبری ازشون ندارم،این یعنی یک شکستگی محض

برام دعا کنید



[ شنبه 94/1/8 ] [ 2:36 عصر ] [ شهیده ] نظر

خیلی جالبه،ایشاالله روزی خودمون

جالبه بخونید:یه دختر خاله دارم اسمش مرضیه ست! 9 ساله با یک روحانی ازدواج کرده و خیلی خوشبخته!
هروقت مرضیه منو میدیداز عاشقانه های خودشوشوهرش برام تعریف میکرد!!!
اونموقع من مجرد بودمولی با اشتیاق به حرفاش گوش میدادم!جوریکه تک تک اون عاشقانه ها تو ذهنم حک شده!
دنبال مردی میگشتم که منم با اون عاشقانه هایی روتجربه کنم!اما.....!
عاشقانه های هر زوج رنگ خاص خودشو داره!
یکی از عاشقانه های مرضیه این بود که شوهرش اسم مرضیه روتو گوشی خودش کبوتر عاشق 2ذخیره میکنه و بدون اینکه مرضیه بفهمه اسم خودشو تو گوشی مرضیه کبوتر عاشق 1 ذخیره میکنه...!
برام خیلی جالب بودکه یک روحانی بعد چند سال زندگی مشترکو با وجود داشتن بچه هنوز که هنوزه اینجوری شیطنت کنه....!
این خاطره تو ذهنم میمونه!ازدواج که میکنم تو همون اوایل عقدمونمیرم یواشکی تو گوشی شوهرم تا اولا ببینم اسمم تو گوشی همسرم چی ذخیره شده؟
دوما اینکه یه اسم مشترک(مثل کبوتر عاشق 1-2)مخفیانه بذارم تو گوشیامون!!!
گوشیشو با ذوق برمیدارم میرم داخل صندوق ورودی چشمم به یه اسم میخوره که مطمئنم من نیستم!!!
صندوق ورودی رو تا آخر نگاه میکنم!اسمی جز اون اسم نمیبینم!گزینه خواندن پیام رو میزنم تا ببینم آیا صاحب اون اسم منم؟ 
پیامو میخونم:الهی قربونت برم من!خسته نباشه آقام!
دیدم پیام مال خودمه!!!اما این دیگه چه اسمیه؟؟؟
فکر میکنین اسممتو گوشی شوهرم چی بود؟

 " د - حسین "
اسمم تو گوشی شوهرم"د حسین" ذخیره شده بود!
یذره ناراحت میشم!آخه دنبال اسمی مثل:نازم، گلم، خانومم و نازنینم میگشتم....!
تو دلم میگم:آخه چرا این اسمو گذاشته؟؟
نه اول اسمم "د" دارهنه فامیلیم حسینیه!!!!
یهو یاد سلام دادن همسرم میفتم!اکثر اوقات پشت تلفن بهم میگه:السلام علیکیا بنت الحسین علیه السلامآخه من سیده هستم!
" د - حسین "یعنی "دختر حسین علیه السلام" 
قلبم میفته!چه اسم سنگینی گذاشته روم!گوشیمو از جیبم درمیارم!اسم همسرم که تو گوشیم بودپاک میکنم و بجاش میذارم:
" د - حسین "ینی " داماد حسین علیه السلام "
خیلی جالبه نه؟؟؟اشتراک اسمی من و همسرمکبوتر عاشق 1 و 2 نشد!!
اشتراک اسمیمون شد" د - حسین "تفاوت عاشقانه ها با هم یعنی این!
ائمه هم گفتندو علم الان ثابت کرده که اسم رو انسان خیلی تاثیر میذاره
مواقعی که یذره از همسرم دلخورمو میخوام بهش پیامکی بدم که در اون ناراحتیم نمایانگره!با دیدن اسم "د - حسین"قلبم میگیره!!!گاهی اشکم میریزه!
به خودم میگم:"داری چیکار میکنی دختر حسین؟میخوای با داماد حسین بد صحبت کنی؟؟؟
پیامو پاک میکنمو دیگه هیچی نمینویسم...!
بنظرم آدم باید به اسمی که برای همسرش انتخاب میکنه معتقد باشه...!
مثلا اگه اسمشو میذاری"گلم" چرا کاری میکنی که گلت با حرفت پژمرده بشه هوم!???



[ شنبه 94/1/8 ] [ 1:35 عصر ] [ شهیده ] نظر

دردناک است که عاشقش به مرادش نرسد

?? یاصاحب الزمان (عج)دردناک است

که عاشق به مرادش نرسد

در پی یار شود پیر و به یارش نرسد
روز و شب منتظر لحظه ی موعود شود

دلخراش است که آخر به مرادش نرسد
در میان همه گل ها ، گل دلخواه خودش

خود بکارد ولی آخر به گلابش نرسد
جان گداز است که شب تا به سحر گریه کند

چه الیم است که معشوق به دادش نرسد
گریه دار است چو بینی دل عاشق خون

استخون به چشمش برسد هرکه به یارش نرسد 

الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة 



[ جمعه 94/1/7 ] [ 11:27 صبح ] [ شهیده ] نظر

می میرم

شب جمعه است، هوایت نکنم میمیرم

یادی از صحن و سرایت نکنم، میمیرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق،

ولی از فراق تو شکایت نکنم، میمیرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است

تا خود صبح صدایت نکنم، میمیرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدمهر

سحر شکر دعایت نکنم، میمیرم
وضع من را به خدا روضه تو سامان داد

من اگر گریه برایت نکنم، میمیرم
جان ناقابل من کاش فدای تو شود

اگر این جان به فدایت نکنم، میمیرم
شعرهایم همگی درد فراق است،

ببخشصحبت از کرب و بلایت نکنم، میمیرمم... 



[ جمعه 94/1/7 ] [ 11:19 صبح ] [ شهیده ] نظر

آقا بیا

گاهی بخدا نفس کشیدن سخت است ...

      یعنی نفسی تو را ندیدن سخت است...       

   با دلهره از خواب پریدن سخت است..

           بی تو بخدا نفس کشیدن سخت است ...     

((اللهم عجل لولیک الفرج)) 



[ جمعه 94/1/7 ] [ 11:9 صبح ] [ شهیده ] نظر

دریای دلم

 

میوه دل فاطمه سلام امیدوارم از کارها و افکارم غمگین نباشیدشبیه به دریا.....

من مانند دریا هستم،چندوقتیست طوفانی شده امآقا جان نمیدانم چه طوفان بزرگی ست که هیچکس قادر به از بین بردنش نیست تلاش ها بی فایده است، طوفان،طوفان نیست اگر نتواندطوفان برپا کندآقا طوفان، دریایم را بهم ریخته است...دارد حق خوش حال بودن را از من میگیردطوفان را دوست ندارم،اگر بیاید همه چیز را خراب میکند و یا اصلا حتی نابودش میکنداین چند وقت اخیر آرامش راهم گرفته است..کم کم دارد همه چیز را خراب میکند.نسیم فقط یک نسیم استولی دریا فقط یکی نیست،خیلی چیز ها به وجود او نیاز مندند و احتیاج دارند و اگر نباشد همه چیز خراب میشودبه خراب شدن دلم یقین دارم چون طوفان همیشگی نیست،ولی برای دریای من همیشگی شده است..گفته اند صبر میخواهد تا طوفان برود و دیگر نیاید،ولی من که کوه صبرم،پس چرا نمیرود؟آقا من دیگر به این طوفان عادت کرده ام تا پیش از این اتفاق و طوفان فکر میکردم که طوفان کاری با من ندارد چون من استوارم،میبیند که نمیتواند من را خراب کند میرود،ولی شانسش را امتحان کرد و موفق شدمن خیلی مغرور بودم که توانست مقاومتم را از بین ببردآقا من به وجود شما ایمان دارم،ولی دیگر به وجودم خودم نه...برایم همه چیز عادیست،حتی طوفان که دیگر برایم هیچ نگذاشته است حتی این آرامش الکی هم برایم عادت شده است..امیدوار نیستم،ولی این شکست را قبول کرده ام،با تمام وجودمدیگر برایم اهمیت ندارد که کسی گریه ها و ناراحتی های من را نمیفهمد،برای من فقط یک جمله کافیست خدا میبیند....

دستنوشت.

این توصیف رو تو کشتی امروز نوشتم ، حرف دل رو نمیشه نوشت و افسوس که هیچکس هم نوشته ها و احساسات کسی رو درک نمیکنه،

ولی الان به یک نتیجه رسیدم که خاطرات رو نمیشه فراموش کرد هیچوقت،

حاج آقا پناهیان هم گفتن خاطرات رو نمیشه فراموش کرد

دعا کنید برام لطفا،دلم بدجور آشوبه

در پناه حق

 

 



[ پنج شنبه 94/1/6 ] [ 10:45 عصر ] [ شهیده ] نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>