من تورا.....*نفس میکشم*...
شاید تو
سکوت میان کلامم باشی
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم
شاید تو
هیاهوی قلبم باشی
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم
آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟
شاید تو
سکوت میان کلامم باشی
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم
شاید تو
هیاهوی قلبم باشی
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم
هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود
شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود
توراحس میکنم هردم...
که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی...
من از شوق تماشایت...
نگاه از تو نمیگیرم....
تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....
ولی...افسوس...این رویاست....
تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....
تو با من مهربان بودی...
واین رویا چه زیبا بود....
ولی.... افسوس.... که رویا بود....
خواســــتم از "بـــ " بــــــسم الله
تا "نــــون " پایان را بی تــــو طی کنـــم
اما نشـــــد...
به " دال " که رسیـــــدم دلتنگی مجالم نداد
به "فــــ" که رسیـــدم فراموشـــی ممکن نبـــود
اعترافــــ می کنــــم...
بی تــــو
ن
می
شود...!
مامور سرشماری:سلام مادرجانمیشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...بفرما؟از سرشماری مزاحمت میشم.مادر تو این خونه چند نفرید؟اگه میشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...چشماش پراشک شد و گفت:پسرم، قربونت برم، میشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:مادر چرا فردا؟مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.
آخه...!!!پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...هنوز برنگشته...شاید فردا برگرده...!!!بشیم دو نفر...!!!میشه فردا بیای؟؟؟توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار میگفت:الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:آقا مرتضی...!!!اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...چایی هم سرِ سماور حاضره...آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم.....
شادی روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم..
کاش برای یک لحظه هم که شده سردرد و دلتنگی دست از سرم بر میداشت....
کاش میشد امشب همه ی تهران و قدم میزدم،
ای کاش میشد....
ای دلــ ..... آروم باش ، آروم بگیر ، بیتابیت داره منو عذاب میده..
ـــــــ
باسلام خدمت تمام بازدیدکنندگان عزیز
خیلی شرمندم که مطالب رو از مذهبی به حرف های دلم تغییر دادم
و انرژی منفی رو که دارم به شما وارد میکنم
دعا کنید حالم خوب بشه، بعد قول میدم مطالب مورد استفادتون رو قرار بدم
التماس دعا
یازهرا
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
**
دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست
**
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را،
او که هرگز نتوان یافت همانندش را...!!!
آدم گاهی دوست دارد برود ولی نرسد ...
دوست دارد گریه کند ... ولی کسی دلیلش را نپرسد
دوست دارد بغض کند ... ولی بی بهانه ...
آدم گاهی دوست دارد گوشه ای از این دنیا را ...
برای خودش پیدا کند ... خودش را بغل کند
و آرام آرام خودش را آرام کند
یکی بیاد نشون بده خیمه بی نشونه رو
یکی بیاد پیدا کنه غریب این زمونه رو
تنگه دلم، تنگه دلم زمونه صد رنگی داره
میون اهل زمونه غریبی دلتنگی داره
آی آدما ، آی آدما یاد غریب ثواب داره
زندگی بی حضور اون عذاب داره، عذاب داره
دل آتیش گرفته مو ذلیل این و اون نکن
عاشق چندین ساله تو عاشق این و اون نکن
دیگه صدایی نمیاد یه گوش خسته دلم
راه ها همه بسته شده به روی صفحه ی دلم
تازگی ها خیلی زیاد دلم بهونه میگیره
برات شده به این دلم سائل تو غربت میمیره
برس به داد دل من تو سینه ام غوغا شده
میون اهل زمونه سائل تو تنها شده
اللهم عجل لولیک الفرج
البته اگر بخواهیم....
نزدیکت که می شوم
بوی دریا می آید !..
دور که می شوم
صدای باران !..
بگو :
تکلیفم با چشمهایم چیست ؟ !
لنگر بیاندازم
و
" عاشقی " کنم
?ا
چتر بردارم
و دلبری کنم.........