سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

نگاه ها در کمین اند

 

 

افسران -  نگاه ها در کمین اند

 

تـو

آهستـه آهستـه خودت را در بنـد میگیـری

و من ...

خودم را میان سیاهی چادرم رها میکــنم

تو

خود را اسیـر نگاه میکنی

و من ...

خودم را محتاج نگاه خدا

تـو

میان انبوه آدمها میروی ، با ترس با دلهـره از کم شـدن زیبایی ات

ومن ..

با افتخــار میروم میان انبوه آدمهــا ، افتخار به تک چادری خیابان

تـو

آزادی را فقط در عقب و جلـو بودن روسری ات معنا میکنی

ومن ...

در فارق شـدن از نگاه دیگران ،در ... چـادرم...

 



[ جمعه 93/10/19 ] [ 9:41 صبح ] [ شهیده ] نظر

آنجا هوا بوی بال سپید فرشته داشت...ولی اینجا...

آنجا هوا بوی بال سپید فرشته داشت  ...

قلم ها به دنبال دلیل ها می گردند ...

اینجاست که گاه انسان احساس می کند

باید پنجره ای رو به درون جان او گشوده شود.

پنجره ای که از آن بوی نسیم می آید.

نسیم دل انگیز کوچه پس کوچه های چراغانی که بوی عطر آن مشام جان را نوازش می دهد..

بوی نسیمی تازه که جانِ تازه ای به کالبد خاکی می دمد.

یاد شهدا از همین نسیم های تازه ی روح بخش است

که برگ برگ وجود انسان را با لطافت تمام نوازش می دهد.

یاد قصه ی عاشقانی که مجنون وار پی لیلای خویش رفتند،

حقیقتا آدمی را تکان می دهد...

اما نه از آن تکان خوردن درخت هایی که باد پاییزی،

برگی را می ریزد رو به جاذبه زمین، بلکه از نوع

انفجار درون قلب هاست که بالا می برد آدمی را سمتی که جاذبه رو به خداست.

یاد جبهه هایی که

در آن زخم و اشک و خون با هم در آمیخته و بهترین چاشنی آن مناجات اهل حال بود...

آنجا هوا بوی بال سپید فرشته داشت...

آنجا خاک بوی عطر یاس داشت...

آنجا آب بوی تشنگی می داد...

آنجا نماز صبح را با همان وضوی نماز شب می خواندند...

آنجا هم نوایی با زیارت عاشورای ارباب و عهد مولا ترک نمی شد...

آنجا بازار تعقیبات و تهجد و ذکر و اخلاص هیچ گاه بی مشتری نبود...

آنجا زمانی که پشت خط اول بودند، غیر ممکن بود که نماز را فرادا بخوانند.

خلاصه ی کلام آنجا هر لحظه از عمرشان که می گذشت خود را به شهود حق نزدیک تر می دیدند.

.

.

.

.

ولی اینجا...........

دیگر از نهیب خمپاره ها خبری نیست

دیگر صدای مرغان عاشق برای پرواز بلند نیست

احساس خستگی بر وجودمان چنبره انداخته !

گویا کسالت و بی حالی جایی دنج تر از وجود ما پیدا نکرده است...

آی شهدا بگویید شما چگونه پنجره بسته آسمان را گشودید؟

بگویید که چگونه با اشاره امام خود سر از پا نمی شناختید

و لحظه ای آرامش نداشتید تا تحقق امر ولی تان؟

رمز پرواز را بر ما هم بگشایید تا این تن خاکی که گرفتار کنج قفس است؛

رسم پرواز را بیاموزد...

رسم پرواز بعد از حال پرواز...

پروردگارا

به یأس بگو رهایمان کند!

به خستگی بگو دست از سرمان بردارد!

به کسالت و بی حالی بگو دور ما را خط بکشد!

و به شیطان بگو که در پی ما نیاید، ما دل به تو داده ایم ، انشاالله...!

 

 



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 10:59 صبح ] [ شهیده ] نظر

نباشد ز ازل بر غم عشقت درمان...

نباشد ز ازل بر غم عشقت درمان...

شاید دیگر نتوانم بنشینم و ساعت ها بنویسم...

شاید دیگر نتوانم میان ِ واژگان ِ دلم بخوانمت...

و روی ِ کاغذ بیاورمت...

شاید دیگر نتوانم بخواهمت...

شاید دیگر نتوانم...

شاید دیگر نمیخواهی ام...

شاید دیگر نمی خوانی ام...

شاید دیگر نمی طلبی ام...

.

.

.

دل تنگ میشود گاهی دل ِ آدم برای ِ بعضی چیزها...

دل تنگ میشود گاهی دل ِ من برای ِ  هر چیزی که عطر ِ تو را دارد..

دل تنگ شده است دلم برای ِ خادمی ِ شهدا...



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 10:54 صبح ] [ شهیده ] نظر

بیایید یک لحظه عاشق شویم

بیایید یک لحظه عاشق شویم
جدا از تمام سلایق شویم

نه مال و نه شهوت، نه جاه و مقام
بیا فارغ از این علایق شویم 

چو صیاد شیرازی و کاظمی
پرنده، پرستو، شقایق شویم

بیایید.. چون رهبر و مقتدا 
دمی رهسپار مناطق شویم

به فکه درآییم و فتح المبین 
کمی آشنا با حقایق شویم 

بیـاد شهیـدان گـردان عشـق
به مقتل پُر از اشک و هِق هِق شویم

بیفتیم.. بر خاکشان لحظه ای
در آن لحظه مست دقایق شویم

بیا با دو دست علمدار عشق
هم آوا و همسو موافق شویم

وهب وار دل را به دریا زنیم 
به امواج مستی چو قایق شویم

صحیفه، مهاجر، مخاطب، قلم
بیایید زین لحظه عاشق شویم..

 

 

 

 

 



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 10:1 صبح ] [ شهیده ] نظر

سخن امام علی.....مشکل کارها چهار چیز است:



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 9:58 صبح ] [ شهیده ] نظر

دلنوشت+شهدا

دلنوشت

 

سلام شهدا

صدای ما میرسه؟

هنوز هم هوای ما رو دارین بعداز این همه بدی؟

نیستید که ببینید عروس هامون چجوری آرایش میکنن و چجور لباس میپوشن

نیستین که ببینین کسی شمارو نمیشناسه

نیستین که ببینین مردهای سرزمینمون با بی حیایی

و زن های سرزمینمون با بی حجابی خونتونو پایمال میکنند

نیستید که ببینید رهبر عزیزمون که الهی جانم به فدایش

چقدر دلگیر و ناراحته؟

کجایید ببینید انسان های اینجا شمارا فراموش کرده اند

کجایید که ببینید حاضر نیستند ده دقیقه وقتشون رو برای خدا بزارن

نیستین که ببینین تو مدرسه های دخترانه موسیقی میزارن و بلند باهاش میخونن

نیستین که ببینین مردها نمیونن نگاه خودشونو کنترل کنند

عروسی میکنن تا خوشحال باشن و یه زندگی جدید بسازن

ولی افسوس.....

افسوس که آقا بجای اینکه خوشحال باشه

دلگیره و وارد اون عروسی نمیشه....

کجایید که ببینید چه خوب خواننده هارا میشناسند

تک به تک میشناسند.....

ولی حتی یکی ازشمارا نمیشناسند

انقدر کتاب و رمان میخوانند

ولی حاضر نیستن یه کتاب ازشما بخونند

هنوز نماز صحیح خواتندن را بلد نیستد

هنوز حاضر نیستند برای خدا از خواب بیدار شوند و نماز صبح بخوانند

بعداز شهدا ماچه کردیم؟

 

شهدا واقعا شرمنده ایم...

 



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 9:49 صبح ] [ شهیده ] نظر

چی کار کنم لذت عبادت بیاد سراغم؟

 

بسم رب زهرا


یه روز یه جوان به آقا میگه:حاج آقا یه سوال داشتم؟ 

اقای بهجت (ره) با خوشرویی فرمودند: بفرمایید 

جوون گفت: حاج اقا چی کار کنم که از عبادت لذت ببرم؟ 

آقا با همون لبخند زیباشون فرمودند: شما نمیخواد کاری بکنی که از عبادت لذت ببری 

شما لذت های دیگه رو ترک کن 

لذت عبادت خودش میاد سراغت


 


 

 



[ چهارشنبه 93/10/17 ] [ 2:34 عصر ] [ شهیده ] نظر

دل بی قرار نیست.....ادا در می آوریم

بسم رب زهرا 

 

دل بی قرار نیست ادا در می آوریم 

چشم انتظار نیست ادا در می اوریم 

عمریست در تلاطم دنیا و لذت است 

وقف نگار نیست ادا در می اوریم 

مرغی که هر زمان سر به یک بام می پرد 

دنبال یار نیست ادا در می آوریم 

فلبی که دل به صحبت سرما سپرده شده است 

فکر بهار نیست ادا در می آوریم

بر لب دعای ندبه و دل غرق شهوت است

این انتظار نیست ادا در می آوریم

آقا محب واقعی ات میان ما......

یک هزار نیست ادا در می اوریم.....

 

 

 

 

 

دلم بدجور هوایت را کرده آقا......گریه‌آور

 

گل تقدیم شمااللهم عجل لولیک الفرجگل تقدیم شما

 


 



[ چهارشنبه 93/10/17 ] [ 2:25 عصر ] [ شهیده ] نظر

همسنگر نوشت

   همسنگر نوشت...

بچه های ما توی جبهه جلوی گلوله تیکه تیکه شدنو..
مغزشون متلاشی شدو..
دستشون از بدنشون جدا شدو..
سرشون از تنشون جدا شدو..
پاره پاره شدنو...
له شدن زیر تانکهاوو...
همه ی این هارو تحمل کردنو صبوری کردن به خاطر غیرت و حیاووو.....اما..
اماحالااون وقت خواهر من توچطور نمی تونی تحمل یه چادر رو داشته باشی؟؟؟




602923_545996202138308_455251635_n.jpg

قران گفت: 
چه بسیارند عبرت دهنده ها ....
و چه کمند عبرت گیرندگان....


[ چهارشنبه 93/10/17 ] [ 2:18 عصر ] [ شهیده ] نظر

میلاد پیامبر اکرم (ص) مبارک باد

 

محمد زینت نام جهان است   


 چه خوشبوتر از آن اندر دهان است 


نزائیده کسی همچون محمد 


که نور روی وی رنگین کمان است 

 


میلاد پیامبر اکرم (ص) مبارک باد




[ سه شنبه 93/10/16 ] [ 2:18 عصر ] [ شهیده ] نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>