سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

ترس

ترس داشتم اینکه سحر دوم اسممو صدا نکنی

نذاری بیام دارایی هامو فدات کنم

نذاری بیام توی خونت

توی جشن دیشب الحمدلله خیلی کمکم کردی، حال شیطونو گرفتم

بعدش که الحمدلله جور شد و خدمت رسیدم با دلی پر اومده بودم

دلی که مداومت گناه هم اونو کشته هم سیاهش کرده

این دل دیگه چه بدردی میخوره؟

جز اینکه فقط خوشی که توی این دنیایی و داری لذت می‌بری و...(البته به خیال خودت)

با حول ولا قوة الا باالله قطرات اشکم حرفای دلمو بهت زد

شروع کردم به هق هق کردن، اسم امام زمان که اومد...

نمیتونم بگم صبح حالم چجوری بود

ولی حالم زیاد بد نبود ، تا اینکه این شعر شروع شد و اتیش انداخت به جونم

پرادرتو میگیرم مادر

برای غم تو میمیرم مادر

هرچی میخوام و از تو میگیرم

حاجت میگیرم با این اشکام

 

دیگه نمیتونم بنویسم و نمی‌نویسم تا اینکه حال بهتری پیدا کنم

راستی امروز تشییع زهرا بود...

خدا رحمتش کنه

زهرا خیلی به یادت بودم دیشب...

 

 



[ جمعه 97/2/28 ] [ 2:53 عصر ] [ شهیده ] نظر