سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

دلنوشته...خسته ام



آقاجان سلام

ان شاءالله که خوب باشید

هرچند میدانم از گناهانی که شب و روز مرتکب میشوم خوب بودن...

آقا خوشحالم که توانسته ام یک سال دیگر محرم را ببینم...

آقا امسال تولدم،اولین روز محرم بود..

آقا توفیق میخواست مگر نه؟

توفیق که نداشتیم ولی به فضل شما شب اول را در هیئت گذراندم...

آقا که را دیده اید که در روز تولدش زار زار گریه کند برای گناهانش؟

برای گناهانی که در نظرش همیشگی شده اند...

آقا شب تولدم  یک هدیه با ارزش از امام حسین(ع) خواستم...

هرچند میدانم که گنده تر از دهانم حرف میزنم...

من کجا و آن کجا...

ولی برایم خیلی شیرین بود...

از آن شب یک عهد هایی بین من و آقایم بسته شد..

به ایشان گفتم که عادت ندارم کسی دست رد به سینه ام بزند...

به ایشان گفتم:طاقت ندارم از شما هدیه نگیرم..

دست رد به سینه ام نزنید و آن هدیه با ارزش را به من بدهید...

از هیچکس توقع هدیه نداشتم...

از مادرم خواستم کمکم کند تا در راهش و نگهداری امانتش و حفظ کردنش فدا شوم...

ازخدا شهادت به زودی را خواستم ...

از آقا امام حسین هم سلامتی امام خامنه ای(مقتدایم) را خواستم

و فرج شما و آن هدیه با ارزش...

ناگفته نماند آن شب برای مقتدایم هم گریه کردم

که در دلشان چه میگذرد...

در دلشان چه غوغاییست...

ان شاءالله به زودی کسانی که دل آقایم را شکستند رسوا خواهند شد...

ان شاءالله...

خلاصه آقاجان من زندگی را بدون شما نمیخواهم...

بدون شما چرا باید زنده بمانم؟

ماهی بی دریا آقا مگه زنده میمونه؟....

میخواستم بدانید ادامه این زندگی جز اشک فراقتان هیچی برایم ندارد...

زنده ام به امید اینکه بتوانم قدمی در راهت بردارم

و حتی به اندازه یک سر سوزن به ظهورتان نزدیک شوم...

آقا تا به کِی باید اینگونه زندگی کنم؟

آقا به تاسوعا و عاشورا نزدیکیم...

میدانم در دلتان چه میگذرد و چقدر ناراحتید..

آقا ماراهم دعا کنید...

دعا کنیداز این خواب غفلت بیدار شویم...

آقا التماس دعای شهادت.....



یا زهرا

 



[ چهارشنبه 94/7/29 ] [ 11:22 صبح ] [ شهیده ] نظر