سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

بسیار زیبا..از دست ندید



«انسان اگر عاشق نباشد زود پیر می‌شود و صفای جوانی را از دست می‌دهد و

اگر عاقل نباشد دیر بزرگ می‌شود و در جهالت کودکی باقی می‌ماند

عشق نابجا عقل را می‌گیرد و عقل نابجا عشق را نابود می‌کند

عقل نابجا این است که دائما در اندیشه دنیا باشد و

عشق نابجا این است که به غیر خدا علاقمند باشد»


استاد پناهیانگل تقدیم شما


@panahian_com


 


گل تقدیم شماشیوه اصلاح ریشه‌های شخصیتی در مهدکودک از استاد پناهیانگل تقدیم شما


اگر مقدمات شخصیتیِ معنویت و دیانت در یک کسی آماده باشد،

دینداری برای او آسان خواهد بود. 

مثلاً در بحث ولایت‌پذیری اگر کسی نظام تسخیری را بپذیرد،

برای ولایت‌پذیری آماده می‌شود و لازم نیست به زور او را متقاعد به ولایت‌پذیری کنید.

از همان مهد کودک باید چه‌کار کنیم تا بچه‌های ما ولایت‌پذیر شوند؟

 اول باید ریشه‌های شخصیتی او را درست کنیم.

مثلاً یک بازی برای او طراحی کنیم که در جریان آن بازی،

بچه بتواند تفاوت‌های خودش را با دیگران، بشناسد و بپذیرد و بفهمد که

«تو این امتیاز را داری و او هم فلان امتیاز را دارد»

این را از دوران کودکی برای او جا بیندازیم که تفاوت‌ها را بشناسد و درک کند.

همه را هم «یکسان‌سازی» نکنیم!

نظام‌های تعلیم و تربیت معمولاً می‌خواهند همه را «یکسان» کند

و نام آن را هم عدالت می‌گذارند(عدالت را به‌جای مساوات می‌گیرند)

در حالی که خیلی اوقات این عدالت نیست،

بلکه توهم عدالت یا تفسیر غلط از عدالت است.

 مثلاً تنبیه و تشویق دربار? افراد مختلف، لزوماً نباید به «مساوات» صورت گیرد،

بلکه گاهی لازم است مثلاً یک کسی را با سه تا غیبت اخراج کنید و

دیگری را با ده جلسه غیبت هم اخراج نکنید.

نظام تسخیری یعنی اینکه «یک چیزی را من بلد هستم و تو بلد نیستی

و یک چیزی را تو بلد هستی و من بلد نیستم»

من در آن زمینه‌ای که شما بلد هستی باید تواضع کنم و بالعکس. 

این را باید خیلی تمرین کنیم.

آدم‌هایی که این وضعیت را خیلی راحت می‌پذیرند این تبعیض خداوند در برتری دادن

بعضی بر بعضی را راحت می‌توانند بپذیرند.

 اما مشکل این است که خیلی‌ها نمی‌توانند این مسأله را بپذیرند.

 مثلاً خیلی‌ها نمی‌توانند برتری یک آدمی مثل خودشان که یک حرفه‌ای

(مثل تعمیر کولر یا سیم‌کشی برق) را بلد است، بپذیرند.

 گاهی اوقات خداوند برخی آدم‌حسابی‌های بزرگ را محتاج افراد کوچک می‌کند. 

مثلاً حضرت سلیمان(ع) محتاج یک هدهد می‌شود که بیاید و

به او یک خبری را بدهد که او نمی‌دانسته است.

خداوند با کسی شوخی ندارد و گاهی آدم‌ها را به دیگران محتاج می‌کند.

 

سایت بیان معنوی



[ دوشنبه 94/7/6 ] [ 5:5 عصر ] [ شهیده ] نظر