سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عـطر ظهــور

آنکه تو را ندارد چه دارد و آنکه تو دارد چه ندارد؟

اقا... کجای این دنیایید...

..

 

اقا...

کجای این دنیایید...

اقا اجازه من دلم خیلی گرفته 

گرفته ازین هجمه ها 

ازین ح رف ها 

از نگاه ها 

ازینکه نمیفهمند...

خیلی چیزها را 

حرف هایم را 

نگاه خاکی ام را 

سکوتم را...

ن م ی ش ن ا س ن د اقا 

اما نه مرا...

ش م ا را 

دلم عجیب ارامش وارونه میخواهد 

اقا 

فقط بگو تا کی 

تا کی بشنویم و دم نزنیم 

میگویند بگذار مسخره ات کنند 

خودت را 

نگاه امیخته با زمینت را 

چهره بی ارایشت را 

چادرت را...

می ارزد به یک نگاه مهدی فاطمه 


اما اقا من سال هاست دلم فقط نگاه نمیخواد 

من 

ش م ا 

را میخواهم 

ان عبد صالح را 

امامم را 

پدرم را 

تا کی به قول شهیداهل قلم در مملکت اسلامیمان همه ازاد باشند جز بچه حزب اللهی ها 

 

تا کی انواع حرف ها بگویند 


تا کی متمسخر دیگران شویم 

و اسم دفاع از عقیدمان را بگذارند تحجر...

اقا شما بگو تا کی سکوت کنیم 

خسته ایم اقا خسته ای 

که مرهمش شمایی فقط...

بیا اقا 

اگر بنا بر امدن من بود اقا که قد سنتان نشد که بیایم 

قد هزار و صد و هشتاد و خرده ای سال نبود فقط سیصد و سیزده نفر که مردانه بیایند 

شما به ما نگاه نکن اقا 

به خودت قسم میخواهمت 

حتی اگر درگیر روزمرگی هایم شده ام 

حتی اگر در هیاهوی این روزهایم گم شده ای 

اقا 

پایمان کوتاه است از امدن 

که نیامدیم 

اما قسم به اشک هایی که وقتی نامت می اید میریزیم 

این کوتاهی پا کوتاهی پای ارادت نیست...


خواستم گناه نکنم 

خواستم توبه و عهدم با هم نشکنم 

اقا 

حتی بعد از گناه هم بر سرم زدم 

گریه کردم 

غصه خوردم 


ارادم ضعیف بود که نشد...

شما ببخش و بیا 

بیا اقای من 

که در مملکت اسلامی بچه شیعه هایت خیلی غریب و تنهایند...

بیا که سید علی تنهاست و چاهی ندارد که غصه هایش را با ان قسمت کند 

بیا و راهنمای سبز شاپرک هایی باش که در جستجوی یاس سرگردان کوچه های هاشمی اند...


ما ببخش بخاطر انکه مرد نبودیم...

سال ها منتظر سیصد و اندی مردی 

انقدر مرد نبودیم که یارت باشیم...


اقا اجازه 
ما 
شما 
را 
دوست...


اللهم عجل لمولانا الفرج به حق امه...گل تقدیم شما



[ چهارشنبه 94/2/16 ] [ 8:27 عصر ] [ شهیده ] نظر